زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

رونا

شب با هم اتاقی مشغول غیبت بودیم که یکی در اتاق رو زد... 

رونا بود... حالش به شدت بد بود... 

بهش یه چیزی دادیم خورد بعد دیدیم حالش تغییری نکرد... 

داشتیم با هم اتاقی حرف میزدیم که دیدم هم اتاقی میگه هیییییییییسسسسسسسسسسسسس خوابید.... 

آروم و بی صدا نشستم کنار تختش تا مطمئن شم مشکلی نداره.... 

توو خواب چندبار لزرید و نفس تنگی گرفت... 

بیدارش کردم و رفتم آقای ع رو خبر کنم ببریمش دکتر... نبود... 

زنگ زدم به شهاب شماره ی اتاق میلاد رو خواستم... نبود... 

دوباره زنگ زدم به آقای ع اینبار جواب داد... 


داشتیم میرفتیم بیمارستان که یهو سایه هم برگشت هتل و فهمید حال هم اتاقیش بد عه... 

با ما اومد و بردیمش بیمارستان... دقیقا دوبار جابجا شدیم چون متخصص هر کدوم از بیمارستانا وقتی تشخیص میداد مشکل رونا در تخصص اون نیس ارجاع مون میداد یه بخش دیگه توو یه بیمارستان دیگه... 


 چند ساعت دیگه میرم برای صبحانه... 

باید بخوابم تا بتونم فردا درس بخونم اما بیدارم... 

بالا سرش نشستم تا اگه حالش بد شد زود برسونیمش بیمارستان... 

سایه هم داره از تلگرام برای یکی  voice میفرسته یا از اینترنت فیلم نگاه میکنه... 

هر چقدر بهش میگم کم کن اون صدا رو میگه رونا که خوابید چرا کم کنم ؟

میگم خوب مریض عه باید بخوابه تا خوب شه... 

یا پا میشه این وقت شب با یه آدم مریض توو اتاق چای ساز رو روشن میکنه و چایی میریزه برای خودش... 


میگم شب بیدار میمونی ؟

میگه آره من شبا تا صب بیدارم... 

الان خوابش میاد و به روی خودشم نمیاره... 

میگم بگیر بخواب من بیدار میمونم... 

میپرسه مطمئنی میتونی بیدار بمونی ؟

میگم آره.... نگران نباش تا خود صب بیدار میشینم بالا سرش... 

میگه پس من میرم پایین! 

میگم چرا ؟مگه نمیگی من تا صب میشینم درس میخونم ؟یا کلا میخوابم ؟اینجوری میخوای مواظبش باشی ؟

میگه خوب تو اینجایی خیالم راحت عه... 


الانم داره آماده میشه بره... میگم یه کم دیگه صب میشه بگیر بخواب من موقع رفتن بیدارت میکنم... 

گوش نمیده و میره... میگه شماره ات رو برام بفرس که کاری داشتم بهت زنگ بزنم.... 


رونا خوابه... نفس هاش آروم و منظمه... 

تا صب قرار عه ازش چشم برندارم... 

دخترک خوشگل ما حالش بد عه و امیدوارم فردا صب که چشماش رو باز کرد حالش خوب شه :)


برای خانم نیلوفر

سلام... 

براش کامنت گذاشتم... 

بازم اگه مشکل حل نشد بهم بگین دوباره کامنت میذارم براش :)