زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

اصلا وضعیه!!!

یا داداش دوستم واقعا عادیه و اینکه یهو برام سمنو میاره،کلا منو هر جا میبینه تا لحظه ی آخر خبردار وایمیسته ،منو از اینستا فالو میکنه و دوستم مدام میگه بیا مطب ما بیا بیا بیا و در نهایت بعد جواب نگرفتن از اصرارش یهو میگه باشه پس یه روز منو داداش میاییم مطب شما به همین زودیا!!!یا این دوتا داداش طبیعین و ذهن من شکاک!!!یام واقعا خبری هست و من بیخبرم!!!


خلاصه که مامانم هی میگه نزن خودتو به نفهمی و من و محدثه همچناااااااان با تمام قوا اصرار داریم که مثبت فکر کنیم و بگیم نه بابا طبیعیه!!!


البته بماند که من نمیدونم چجوری وقتی بیان باید برای دکتر توضیح بدم که چرا اومدن وقتی خودمم نمیدونم!!!


تنبل خانم!

باید به این خستگی و تنبلی غلبه کنم و بشینم کتابام رو بخونم و بعدشم برم چندتا کتاب جدید بخرم!!!


شدیداً busy!!!

از صب ساعت هفت و نیم تا شب ساعت یک و دو یه بند سرپام و درحال دوییدن!!!

در بهترین حالت ممکن هم دارم رانندگی میکنم!!

در نتیجه تعجبی نداره که کمتر مینویسم چون اون وسطا اگه فرصتی پیدا کنم برای خودم یه فنجون نسکافه دم میکنم که البته در بیشتر مواقع مریضا زودتر میان و اون نسکافه هم یا  سرد میشه یا اصلا نمیدونم چه جوری سرکشیده میشه!!!