-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 تیر 1394 11:04
معنی خستگی را فقط خسته میفهمد.... کسی مثل من که از خودش هم خسته است.....
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 تیر 1394 10:58
میدانی؟ یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تعطیل است! و بچسبانی پشت شیشه ی افکارت باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بیخیال سوت بزنی در دلت بخندی به تمام افکارت که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند آنوقت با خودت بگویی: بگذار منتظر بمانند!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 تیر 1394 10:48
من خوبم من آرامم.... فقط کمی بی حوصله ام..... آسمان روی سرم سنگینی میکند!!!! روزهایم کش آمده..... هر چه خودم را به کوچه های بیخیالی میزنم...... باز سر از کوچه ی دلتنگی در میاورم!!!!!! روزها تمام ابرهای اندوه در چشمان منند.... ولی نمیبارند!!!! چون من خوبم..... من آرامم...... من قول داده ام..... تمام خنده هایم را نذر...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 تیر 1394 11:46
صورت آرزوهایم کبود است، عجب دست سنگینی داشت سرنوشت.....
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 تیر 1394 11:42
نه مژده ای نه مسیحا نفسی و نه آمدنی! این شد که به فال بی اعتقادم......
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 تیر 1394 11:39
خیلی وقت است دستهاییم را با لیوان چاییم گرم میکنم این اوج تنهاییست.........
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 تیر 1394 11:36
چمدانم بلاتکلیف است، نه کسی میگویید بیا، نه کسی میگویید "نرو"
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 تیر 1394 10:59
سلام به دنیای مجازی..... اینجا قراره بشه یه دفتر مجازی برای من و حرفام برای فکرام،قراره پر شه از نوشته هایی از جنس من از جنس یه دختر بهمنی..... گاهی قراره از شادیام بنویسم گاهی از غمام.....گاهی لبخند و گاهیم گریه هام،خلاصه یه آدم معمولیم با دنیایی از جنس خودش با حرفایی از جنس خودش..... خط خطیام رو اینجا مینویسم،خلاصه...