زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

مسافران به مقصد سرزمین آرزو ها....

دیروز پویا و نهال و مهسا و افشین قرار بود برن کشور دانشجویی شون... 

فعلاً که خبری ازشون نیس این یعنی دسترسی به اینترنت ندارن.... 


ارتباط به زبان شیرین فارسی

مرسی بابام که هر وقت کسی ازش یه شماره تلفنی میپرسید سریع میگفت 09 و بعدم تا آخر به فارسی ادامه میداد.... 


اونقدر این کار رو اونجا کرد که تنظیمات منم بهم خورد وقتی یکی معدلم رو میپرسید فارسی جواب میدادم! 


کشور دانشجویی

کشور دانشجویی منم مثل همه ی کشورا یه سری ایراداتی در کنار خوبیاش داره.... 

مثلاً خدا نکنه کار اداری داشته باشین اونوقت که باید فاتحه ی جوونیتون رو بخونین... 

قشنگ با موی سیاه میرن توو اداره ،با موی سفیدم میاین بیرون! 

کاملاً بدون اغراق گفتم! 


شرکتای بیمه هم که اساساً قصد دادن پول رو به کسی ندارن ،به خاطر همین مردم این کشور خیلی خیلی مواظبن تا مبادا تصادفی اتفاق بیفته و یه چند ماهی خودشون رو درگیر دنگ و فنگای شرکتای بیمه کنن ....


از هوای گرمشم چیزی نگم بهتر عه! 

در مورد اختلاف ارزش پول ما و اونام ترجیح میدم سکوت کنم... 



واقعا چطوری؟

من توو اون گرما چجوری سرما خوردم آخه ؟