زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

جواب سوالاتون رمز 41395

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

من همه درد خودم را به تو گفتم جانا،اینکه درمان بکنی،یا نکنی،مختاری!

پنج ساعت رانندگی اونم با یه ترافیک وحشتناک! بعدشم مه! 

سه ساعت پاساژ گردی و در نهایت پایان مسافرت یک روزه... 


قهوه دم کردم ،میرم سمت پذیرایی و میبینم اهالی خونه خوابن! 

بابا و پسر کوچولو هر کدوم یه سمت خوابیدن و مامانم رو کاناپه در شرف خوابه! 


صدای گوینده ی خبر و ماگ و بوی قهوه و صدالبته کتابام :)


+تا حالا دقت کردین که وقتی یه راننده از ماشین جلوییش سبقت میگیره این یه امر عادی به حساب میاد اما اگه راننده ای که سبقت میگیره خانم باشه و راننده ای که ازش سبقت گرفتین آقا ،انگار که به رگ غیرت ایشون برمیخوره! 


هیچی دیگه انگار که حقش رو خورده باشن ،پاشو با تمام توان رو پدال گاز فشار میده و از موتور بیچاره هم توقع داره که صفرتا صدش سه ثانیه باشه! 


آخه برادر ،بزرگوار چرا اینجوری میکنی مگه چی شده ؟دوساعتم چراغ میده که فلانی من میخوام سبقت بگیرما نیای توو باند سرعت! 

بعد نیم ساعت که موتور بدبخت همچنان با تمام سرعت کار میکنه تا غرور جریحه دار شده ی آقا ی راننده با سبقت گرفتنش تسلی پیدا کنه ،ایشون همچنان توو آیینه ی ماشین قابل رویت ِ! 

اما آقای راننده همچنان دست بردار نیست! 



هیچی دیگه یا تا آخر مسیر من ایشون رو توو آیینه رویت میکنم و ایشونم همچنان قصد سبقت گرفتن داره!! 


یام بابام میگه : دخترجان سرعتت رو کم کن بذار رد شه خیالش راحت شه ،دیوونش کردی! 

توصیه میکنم مثل من فقط بگین :الان حلش میکنم.... 


سرعتتون رو یه کوچولو بیشتر کنین تا کلا از آیینه نیست شه! 


بیا خستگیمان را با یک فنجان چاى در کنیم،قند چرا؟خیال که تلخ نمیشود

دوست داری من از زندگیت یه داستان بنویسم؟

پانزده ساله دارم این سوال رو از هرکسی که کتاب داستان میخره می پرسم!


تا حالا به این موضوع فکر کردی؟

فکر می کنی چند بار می خونیش؟ یه بار؟ دو بار؟ یا سه بار؟


ولی من فکر می کنم هزار بار می خونیش، حتی وقتی کنار پنجره اتاقت تو آرامش چایت رو میل می کنی یهو از جایت بلند میشی و میری سمت داستانت و صفحه ای که دوست داری رو از حفظ می خونی،

دوست داری بخونی کی بودی، چی کار کردی یا اینکه کی رو دوست داشتی!

میدونی، یکم درد هم داره...



کتاب فروشی خیابان بیست و یکم شرقی / روزبه_معین


Be a champion :)

آهنگ "Hall of fame " به شدت توصیه میشود :)


یه نفس عمیق لطفاً

بعضی وقتا که همه ی تلاشت برای بهبود شرایط به هیچ تبدیل میشه، یه نفس عمیق بکش و دوباره ادامه بده.


بعضی وقتا که زمین و زمان کُفرتو بالا میاره و دیگه خون به مغزت نمیرسه، یه نفس عمیق بکش و دوباره ادامه بده.



بعضی وقتا که احساس میکنی برای بدست آوردن خیلی چیزا دیر شده، یه نفس عمیق بکش و دوباره ادامه بده.


هر از چند گاهی باید یه نفس عمیق بکشیم و به زندگیمون از دورتر نگاه کنیم تا بفهمیم چی درست بوده و چی غلط..


ما چیزی جز انتخابهامون نیستیم و اگر از امروزمون ناراحتیم به خاطر انتخاب دیروزمون بوده و فقط باید یه نفس عمیق بکشیم و دوباره ادامه بدیم.



بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم تا ببینیم آسمان هر جا آیا همین رنگ است ؟

ماهی سیاه کوچولو گفت: نه مادر، من دیگر از این گردش ها خسته شده ام، می خواهم راه بیفتم و بروم ببینم جاهای دیگر چه خبرهایی هست.


 ممکن است فکر کنی که یک کسی این حرفها را به ماهی کوچولو یاد داده، اما بدان که من خودم خیلی وقت است در این فکرم. 


البته خیلی چیزها هم از این و آن یاد گرفته ام؛ مثلا این را فهمیده ام که بیشتر ماهی ها، موقع پیری شکایت می کنند که زندگیشان را بیخودی تلف کرده اند. دائم ناله و نفرین می کنند و از همه چیز شکایت دارند. 


من می خواهم بدانم که، راستی راستی زندگی یعنی اینکه توی یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ ، یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا می شود زندگی کرد؟...!


ماهی سیاه کوچولو | صمد بهرنگی


خشونت علیه زنان را متوقف کنید.

25نوامبر روز توقف خشونت علیه زنان است. 


خشونت می تواند کلامی ،روانی ، جنسی یا حتی فیزیکی باشد. 


خشونت علیه زنان را متوقف کنید.