آدم های امن، همانهایی هستند که همه چیز میتوانی بهشان بگویی؛
بدون این که قضاوت یا تحقیرت کنند.
می توانی کنارشان احساس بودن کنی.
کسانی که فقط خودِ خودِ خودت هستی که برایشان مهمی .
کسانی که ﺩﺳﺘــــﺖ ﺭﺍ می گیرند .
ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺧﯿـــــــﺎﻝ ...
ﺩﺳـــــتت را می گیرند ﺑﻪ ﺭﺳــــﻢ ِمحبت .
ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳــــــﺖ ﻫــــﻮﺍیت ﺭﺍ ﺑﯽ ﺍﺟــــــــﺎﺯﻩ به رسم رفاقت ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷند !
گاهی تورا فرو میریزند برای بنای جدید.
آدم های امن گل های قالی اند؛
نه انتظار چیده شدن دارند نه دلهره پژمردن.
همیشگی اند.
گنجینه اند.
سرمایه اند.
آرامش خاطرند....
کاش هرکس یک آدم امن در زندگیش بیاید!!!
راستش را بخواهی بانو
امروز اتفاق خاصی رخ نداد
فقط حدود عصر
بارانی کوتاه بارید
اما زار زار ...
سهیل ملکی
راه کج بود نشد تا به دیارم برسم
فال من خوب نیامد که به یارم برسم
بیقراری رسیدن رمق از پایم برد
نشد آخر سر ساعت به قرارم برسم
شهریاری پر از اندوه ثریا هستم
شاید آخر سر پیری به نگارم برسم
استخوان سوز سیاهی زمستان شدهام
بلکه نوروز بیاید به بهارم برسم
عشق هرروز دلم را به کناری میبرد
عشق نگذاشت سرانجام به کارم برسم
مرگ دلبستگی آخر دنیای من است
میروم شاید روزی به مزارم برسم
+بعضی از آهنگا انگار برای یه شعرن...
مثل آهنگ ارمغان تاریکی از محمد اصفهانى..
نمیدونم این آهنگو تو چه حس و حالی نوشته.... ولی جزو بهترین آهنگاییه که گوش کردم...
ﻫﯿـــــــــــﭽکــــــــــــﺲ ﺑﺮﺍﯾـﺖ ﻧﻤﯽ ﻣـﺎﻧﺪ، ﺑﺎﻭﺭ ﮐــــﻦ
امشب این گشت زدنای بی هدف بدم نگذشت...
اتفاقی شعر زیر رو پیدا کردم الانم که
آهنگ فردا نمیشه از سعید مدرس...
یکم عاشقانه اس ولی دو سه تا جمله شو دوس دارم...
خلاصه که من دوس داشتم...
این آهنگو که گوش میدادم فقط به این نتیجه رسیدم که روزا چقدر زود میگذرن!
اصلا عمرمون به معنی واقعیه کلمه میگذره!
روزا خوب یا بد میگذرن!
آوخ! هنوز زخمیم و رنج می برم
دنیا هر آنچه داشت بلا ریخت بر سرم
مردم چه می کنند که لبخند می زنند
غم را نمی شود که به رویم نیاورم
قانون روزگار چگونه ست کین چنین
درگیر جنگ تن به تنی نا برابرم
تو آنقدر شبیه به سنگی که مدتی ست
از فکر دیدن تو ترک می خورد سرم
وامانده ام که تا به کجا می توان گریخت
از این همیشه ها که ندارند باورم
حال مرا نپرس که هنجار ها مرا
مجبور می کنند بگویم که "بهترم"
نجمه زارع