زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

تو با نگاهت چه میگویی به گل ها، که بی هوا می خندند ...!؟

میخندم... 

حواسم نیس که داره چیکار میکنه... 

ساکت میشم و فنجونم رو برمیدارم و بو میکنم :)

میگه بخند... 

نگاش میکنم ،میپرسم چرا ؟

میگه تو بخند! 

میپرسم چرا آخه ؟

میگه میخوام نتیجه ی درست انجام ندادن وظیفه ی چندتا ماهیچه ای رو ببینم که رو گونه هات چال درست کردن... 



دست میکشم روی چال چونه ام بعدم گونه ام ،چال گونه ام کوچیکه  باید دقت کنه تا همچین چیزی رو تشخیص بده... 

میگم ندارم... میگه داری به خدا!خیلیم واضحه! توو آیینه خودتو نگا کن وقتی میخندی! 

میگم باشه دقت میکنم اینبار... 



*عنوان از بهنام محبی فر


برایت چای می‌ریزم برایم زندگی دم کن!

دوباره همونجا... 

همون ساعت... 

همون آدما... 

با یه سری چیزایی که تغییر کرده... 


*عنوان از نسیم عبدی 




من به تنگ آمده‌ام از همه چیز، بگذارید، هَواری بزنم...!

در عجبم چطوری میذاره میره! بعد برمیگرده توقع داره بازم جواب سلامش به گرمی و صمیمیت قبل باشه! 


بعد سی سالگی چه بلایی سر آدما میاد ؟

یا مشکل از منه ؟



*عنوان از فریدون مشیری


یادت بخیر....

بارون میباره... 

مه آلود و بارونی و سرد... 



یادم نمیکنی و 

ز یادم نمی روی

یادت بخیر

یار فراموشکار من


#شهریار



زن ها ...


زن ها گاهی به نقطه ای خیره می شوند که مهم نیست کجاست

حواسشان آن قدر دور می رود که

پیش رویشان دست هم تکان بدهی باز نمی فهمند

زن ها این نقطه ها را خوب می شناسند

آن ها هر شب حین در آوردن گوشواره هاشان آهسته سر خم می کنند و این سو و آن سو نگاه می اندازند

و زود تمام زندگی را روی نوک پا 

می روند می آیند


#رسول_ادهمی


ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می‌باختی

برف میباره... 


بهت گفتم وقتی میری در رو پشت سرت ببند... 



گفتی مشکلی نیس... 


داره برف میباره... 


اولین برف.... 



*عنوان از فاضل نظری 

دو عدد معتاد!

قطعاً تخمه اعتیاد میاره! 

الان منو مامان معتادیم! معتاد!