زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

تو با نگاهت چه میگویی به گل ها، که بی هوا می خندند ...!؟

میخندم... 

حواسم نیس که داره چیکار میکنه... 

ساکت میشم و فنجونم رو برمیدارم و بو میکنم :)

میگه بخند... 

نگاش میکنم ،میپرسم چرا ؟

میگه تو بخند! 

میپرسم چرا آخه ؟

میگه میخوام نتیجه ی درست انجام ندادن وظیفه ی چندتا ماهیچه ای رو ببینم که رو گونه هات چال درست کردن... 



دست میکشم روی چال چونه ام بعدم گونه ام ،چال گونه ام کوچیکه  باید دقت کنه تا همچین چیزی رو تشخیص بده... 

میگم ندارم... میگه داری به خدا!خیلیم واضحه! توو آیینه خودتو نگا کن وقتی میخندی! 

میگم باشه دقت میکنم اینبار... 



*عنوان از بهنام محبی فر