زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

داستان ها...

شب هنوز به نیمه نرسیده و همان طور که این جا در رختخواب دراز کشیده ام و به تاریکی نگاه می کنم، تاریکی چنان شدیدی که سقف اتاق را پنهان می کند، داستانی را به خاطر می آورم که دیشب شروع کردم. وقتی بی خواب می شوم این کار را می کنم. در رختخواب می مانم و برای خودم داستان سر هم می کنم. ممکن است داستان هایم چندان جالب نباشند، اما تا وقتی درون شان به سر می برم، نمی گذارند چیزهایی به ذهنم بیایند که می خواهم فراموش کنم.



عنوان: مردی در تاریکی

نویسنده: پل استر

مترجم: خجسته کیهان

ناشر: نشر افق


نخستین زن پزشک جهان

گفته می شود نخستین زن پزشک جهان تا لحظه ای که زنده بود یک مرد بود و فقط در مرده شورخانه بود که وقتی تن لخت او را دیدند همه متوجه شدند او یک زن است.


جیمز بری مرد جوانی که در سال ۱۸۱۲ مدرک پزشکی خود را از دانشگاه ادینبورگ در انگلستان گرفت و سپس تحصیلات خود را در لندن ادامه داد و به عنوان جراح در ارتش استخدام شد و همراه ارتش تا افریقا، کانادا و هند رفت. او در ارتش به نافرمانی از فرماندگان خود مشهور بود. وقتی که سال ۱۸۶۵ فوت کرد و هنگامی که اورا در تابوت قرار می دادند متوجه شدند او یک زن است. دوستان و همکلاسی هایش وحشت زده و متعجب به او نگاه می کردند هیچ کس باور نمی کرد پسری که سال ها با آنها دوست و صمیمی بوده یک زن بوده است. 


نام اصلی او «مارگارت آن بالکلی» بود و در ایرلند به دنیا آمده بود. او به شدت علاقمند به تحصیل در رشته پزشکی بود اما در آن سال ها زنان اجازه نداشتند پزشکی بخوانند. در نتیجه مارگارات بری که به صورت خیلی جدی مصصم بود پزشک شود تصمیم گرفت خود را پسر جا بزند و به خواست خود برسد با شناسنامه برادرش جیمزبری به دانشگاه رفت و پزشک شد.


معروفیت او بیشتر به دلیل سرعت عمل او در جراحی ها بود که با توجه به کشف نشدن داروی بیهوشی برای جراحی ها در ان زمان از اهمیت بالایی برخورد بود. گفته می شود او بارها با کسانی که در مورد ظریف بودن صدا و چهره اش مسخره اش می کردند به شدت برخورد کرده بود و حتی دعوای تن به تن می کرد ولی هرگز تا لحظه ی مرگ هیچ کس نفهمید که او یک زن است.


نام «مارگارت آن بالکلی» به عنوان نخستین زن پزشک در تاریخ جهان ثبت شده است. این زن برای بسیاری ارزشمند است چرا که توانسته است با تیز هوشی

 قانون ضد زن بریتانیای کبیر آن زمان را زیر پا بگذارد و آن کند که خود می خواهد. در مورد زندگی او فیلمی به نام "بهشت و زمین" به کارگردانی مارلین گوریس ساخته شده است.

همچنین رمان جیمز میراندا بری (James Miranda Barry) نوشتۀ پاتریشیا دانکر به زندگی این زن قوی می پردازد.


بر او ببخشایید بر او که از درون متلاشی ست

امروز رفتم دفتر اسناد رسمی و رضایت نامه ای رو که آموزشگاه ازم خواسته بود ،متنش رو دادم اونام بعد یه ساعت گفتن که آماده اس و بیا ببر... 


اینکه اونجا پام بشکنه یا کلا یهو نیست شم... خلاصه هر اتفاقی که بیفته آموزشگاه هیچ مسئولیتی در قبال من نداره و بنده در کمال صحت و سلامت عقلی با رضایت خودم دارم این سفر رو میرم و آموزشگاه فقط مسئول مسائل مربوط به امتحاناس اونم اگه به هر دلیلی کنسل شه بازم ربطی به آقای نون نداره! ... 


تاریخ رفت همونه و تاریخ برگشت چند روز جابجا شد و سفرمون رو میشه گفت طولانی تر خواهد کرد... 


پولا change شده... بلیط رفت و برگشت OK شده... مدت زمانیم که قراره که بیشتر بمونیم با هتل هماهنگ شده.... 


از طرف دانشگاه ها هم 17تا ایمیل تایید ثبت نام اومده... 

هنوز چندتایی موندن که توو این چند روز باقی مونده جواب اونام میاد... 


خاله کوچیکه زنگ زده میگه فرصت نشد توو سال جدید ببینمت ولی قبول شدی، شدی ،نشدی فدای سرت اصلاً فکرشم نکن... اونجام خودتو حبس نکن برو خرید کن با دوستات خوش بگذرون بالاخره اسمش روشه سفر،حالا به هر منظوری که میخواد باشه... 


دنیز زنگ زد،گفت توو سانحه ی هوایی یا ب/م/ب گذاری یا نمیدونم هر کوفتی که باعث مردنت شه نمیری که خودم خفه ات میکنم منظورش نا آرومیایی که کل دنیا درگیرشن... از ب/م/ب گذاریا تا حم/له های مسل/حانه تا همین نا آرومیای سوئد و و روسیه و کلا هر کشوری که توش بنا به هر دلیلی یکی مرده ،نمیرم! 


جوری حرف زد که اصلاً انگار جنگ جهانی سوم شده و من خبر ندارم آخرشم گفت اگه بچه ی من بودی با اوضاع و احوالی که بهت گفتم نمیذاشتم بری... 

کلی خندیدم که مگه دارم میرم وسط میدون مین! ولی همچنان میگفت خلاصه منظورم اینه سالم برو سالم برگرد:)


بابا هم که هر دو ساعت یه بار میگه :فقط درس بخون ،اصلاً خواستی هیچ جا نرو ،سفر بعدی رو بذار برای گشت و گذار... میدونی که نباید مسموم شی پس خیلی رو غذات دقت کن ،خوابت بهم نریزه هااااااااا ،اصلاً به فکر سوغاتی نباش ،هیچی نخر ،بازم میگم اصلاً اگه خواستی توو هتل بمون و فقط برو امتحان بده و برگرد... 


دقیقا هر دو ساعت یه بار repeat again داریم! 

یعنی فک کنم توو این چند روز آخر به هر نیم ساعت یه بار برسیم! 


*عنوان از فروغ_فرخزاد


حروف الفبای من مقدس اند ،همان چند حرفی ست که میشود نامت را با آنها بنویسم

دخترها بی دلیل "بابائی" نشده اند...

دخترها خوب میدانند هربار که دلشان از نامردی هایِ دنیا بگیرد؛ دستی ایمن و مردانه، به دور از حسِ نیاز رویِ سرشان نوازش میشود...

دستی که جز عشق عطرِ دیگری ندارد..

دختر ها خوب میدانند

 "قبل از تاریکی هوا برگرد" نهایتِ عشق مردی به نام پدر است...

روزت مبارک مردِ امنِ زندگیم ️


#سحر_رستگار 



*عنوان از بهنام محبی فر 

نسل کلاغ های کیک دوست!

مامان کیک پخته... 

گذاشتم توو تراس خنک شه که ناگهان!! 

متوجه شدم کلاغ یه برش بزرگش رو برداشت و رف!! 


ذائقه ی کلاغا جدیدا دوست دار کیک کاکائویی شده! 

امان از کلاغای قرن 21!!



جنگ با خود


گاهی آدم تو جنگ با خودش، باید اونقدر پیش بره که یه ویرونه بسازه از وجودش !...

اون وقت از دل اون ویرونه 

یه نوری، یه امیدی، یه جرأتی، جرقه میزنه !...