زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

زندگی را زندگی کنیم :)

"از خودتان شروع کنید"

نه زمان ، نه آمدن یار ، نه پول ، نه مسافرت حالتان را جا نمی‌آورد 

تا خودتان نخواهید‌حالتان خوب شود ،نمیشود  ....


بیایید کمی به خودتان برسید ، برای خودتان چای دم کنید ،رو به روی آینه قربان صدقه چشم های پف کرده و گریه آلودتان شوید ،برای دل خودتان بنویسید بی آنکه منتظر نقد و نظر موشکافانه افراد شوید...


برای مردم زندگی کردن خوب است اما حدی دارد ...


چرا اگر دلتان گرفته ،اگر پر از بغضید اگر زنید،درست در مرکزچهارراه ولیعصر سیگار روشن نکنید ؟


چرا اگر اعصابتان خرد است،اگر هیچکس دردتان را نمیفهمد، اگر مردید نباید بلند بلند گریه کنید ؟


مردمی که ما هم شاملش میشویم همیشه دنبال راهی برای سرکوب احساساتشان هستند ...

که اگر این احساسات سرکوب نمیشد 

اگر گریه به موقع جاری میشد 

اگر فریاد به موقع کشیده میشد 

حالمان بد بود نه بد تر ...


بیایید بین بد و بدتر ،بد را انتخاب کنیم ...

بیخیالِ تمام نگاه ها و تفکر ها 

بیخیال تمام دنیا و تعلقاتش 

انسان گاهی نیاز به اندک نشانه هایی دارد برای نمردن ...

بیایید نمیریم و زندگی را مردگی نکنیم .



سال نوی میلادی مبارک :)

میدونم نوروز در پیشه... 

میدونم ماها معمولاً تغییر سال میلادی برامون آنچنان مهم نیس... 

میدونم که امشب رو به امید هدیه های سانتا و درخت بزرگ گوشه ی پذیرایی نمیخوابیم... 

شاید اصلاً خیلی شهرا برفم نباریده... 


ما این جشن سال نوی میلادی رو مختص غیر مسلمونا میدونیم... مختص مابقی کشورا... 


ولی همش بهانه اس... 

هر عیدی ،هر تولدی ،هر مراسمی،فقط یه بهانه اس برای کنار هم بودن ،برای امیدوار بودن به روزای خوب ،برای خوشبین بودن به آینده ای که کسی ازش خبر نداره... 

فقط یه بهانه اس که لبخند رو روی لبامون پررنگ تر کنه و دلمون رو با وعده ی روزای قشنگ گرم :)


جشن ،جشن ِ... 

عید ،عید ِ... 

بهانه ،بهانه اس... 


بخندیم... تبریک بگیم.... 

امیدوار باشیم... کنار هم باشیم... 


امشب رو به امید روزای خوب چشم ببندیدم... 

بذاریم خوابامون رنگارنگ شه با وعده ی این روزای خوب:)


رفقای جان ،

سال نوی میلادی تون مبارک :)

خواباتون گرم و شیرین و رنگارنگ :)


کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن می شود...

مسافری از هند یادتونه ؟

من بچه بودم وقتی این فیلم پخش میشد :)

امروز یه جایی خیلی اتفاقی به متن تیتراژش برخوردم :)


از کفر من تا دین تو راهی بجز تردید نیست

دلخوش به فانوسم مکن اینجا مگر خورشید نیست

 

با حس ویرانی بیا تا بشکند دیوار من

چیزی نگفتن بهتر ازتکرار طوطی وار من

 

با عشق آنسوی خطر جایی برای ترس نیست

در انتهای موعظه دیگر مجال درس نیست

 

کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود

چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن می شود...


سوئد

چند وقت پیش که رفتم دکتر، گفت فلان دارو رو برات تجویز میکنم ولی هیچ برگه یا نسخه ای بهم نداد!

پرسیدم پس نسخه چی شد؟ 


توضیح داد قبلا نسخه می دادیم اما الان داروهای بیمار رو در یک سامانه ثبت میکنیم و شما وقتی به داروخانه مراجعه کردید کارت شناسایی تون رو نشون بدید. آنها هم از روی سامانه می دانند چه داروهایی را به شما بدهند.


این سامانه با بیمه هر شخص هم در ارتباطه و مبلغی که بیمه تقبل کرده از مبلغ دارو کم می شود.


در این سیستم دستور پزشک دقیقا به بیمار مننتقل میشه؛ چون مسئول داروخانه دستور پزشک رو عینا پرینت و روی داروها میچسباند.


احتمال خطا و تحویل داروی اشتباه به علت بدخطی نسخه ها از بین میره. 


احتمال تقلب برای گرفتن حق بیمه بیشتر نیز از بین میره.

بروکراسی گرفتن حق بیمه هم از بین میره.


همچنین سوابق دارویی هر بیمار ثبت میشه و پزشک های بعدی از آن مطلع میشن. 

اگر هم یک پزشک داروی غلط تجویز کنه نمیتونه کتمان کنه.


سلام :)

کاش چیز‌هایی‌ که ما را به یادِ خودمان می‌‌اندازد، کمی‌ دلپذیر تر از گذشته‌ای باشد که حالا دیگر  پشیزی ارزش ندارد.

اگر فقط یاد گرفته بودیم ، آفتاب برای ماست که می‌تابد، بهار به عشقِ  ما شکوفه می‌‌دهد و کوچه پر از عطرِ خوشِ مهربانی ‌ست...

اگر فقط یاد گرفته بودیم بی‌ دریغ بخندیم ، بی‌ دریغ بگوییم  سلام ... سلام

#نیکى_فیروزکوهی 
در خانه ما عشق کجا ضیافت داشت

پشت پلک‌های تو اما...!نگاهی ست که دوستش دارم...

عصری بسته ای که عزیزجون برامون فرستاده بود دست مون رسید :)


از وقتی که یادم میاد همیشه هر شب یلدا عزیزجون برای همه مون هم یه هدیه ی کوچولو میخرید همم اینکه پشمک کاکائویی و زعفرانی سهم هر کدوممون بود :)


بیست ساله که این رسم همیشه هر شب یلدا تکرار میشه :)


به خاطر این دور بودن بسته ی یلدایی ما دیر رسید دست مون ولی توش پر بود از خوراکی و کادو های کوچولو موچولو :)


مررررررررسی عزززززززززیزززززجووووون :)


لبخند لطفاً ^_^

هر وقت به لنز دوربین خیره میشوی،یادت نرود لبخند بزنی.


سالها بعد که میان خستگی های روزمره ات یک روز عصر خودت را به یک استکان چای خوش عطر دعوت کردی و شروع کردی به ورق زدن عکس ها،به خاطرت نمی آید لبخندت واقعی بود یا صرفا خواسته بودی عکس بهترشود. 


همین لبخند بلاتکلیف شاید بتواند چایی آن روز عصرت را بدون قند شیرین کند و به خودت بگویی بفرمایید چایی قند پهلو با لبخند!