زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

دلم خوش نیست

           غمگینم

کسی شاید نمیفهمد

کسی شاید نمیداند

کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی

تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته

        میگویی

"عجب احساس زیبایی"

تو هم شاید نمیدانی...

الهی...

دست هایم را رو به خودت گرفته ام

رو به آسمانت...

برف یا باران فرقی نمیکند...

تنها...

کمی بیشتر

برمن ببار....؛

قدم نزن اینجا

این شعر ها آنقدر بارانی اند

که میترسم تمام لحظه هایت

خیس شوند.....!!!!!!

معنی خستگی را فقط خسته میفهمد....

کسی مثل من که از خودش هم خسته است.....

میدانی؟

یک وقت هایی باید

روی یک تکه کاغذ بنویسی

تعطیل است!

و بچسبانی پشت شیشه ی افکارت

باید به خودت استراحت بدهی

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بیخیال سوت بزنی

در دلت بخندی به تمام افکارت که

پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند

آنوقت با خودت بگویی:

بگذار منتظر بمانند!

من خوبم

من آرامم....

فقط کمی بی حوصله ام.....

آسمان روی سرم سنگینی میکند!!!!

روزهایم کش آمده.....

هر چه خودم را به کوچه های بیخیالی میزنم......

باز سر از کوچه ی دلتنگی در میاورم!!!!!!

روزها تمام ابرهای اندوه

در چشمان منند....

ولی نمیبارند!!!!

چون من خوبم.....

من آرامم......

من قول داده ام.....

تمام خنده هایم را نذر کرده ام....

که گریه ام نگیرد.....

صورت آرزوهایم کبود است،

عجب دست سنگینی  داشت سرنوشت.....