صبح توی پیج یکی از دوستای دوران مدرسه ام چرخ زدم ، داشتم دنبال دوستای دوران مدرسه ام میگشتم ، پیچ چندتایی شون رو پیدا کردم ، ریکوئست ندادم فقط نگا کردم ، اکثرا همگی ازدواج کرده بودن و چندتایی شون هم بچه داشتن ....
حس عجیبیه ! اونا همه شون توو ذهن من هنوزم همون دختر دبیرستانیای شر و شیطون بودن و الان خانم های جوونی که بعضیاشون بچه داشتن ، چندتایی شون جدا شده بودن یکی شون تازه ازدواج کرده بود و من و همین دوستمم که از توو پیچ این اونا رو پیدا کرده بودم مجرد بودیم....
واقعا حس کردم بزرگ شدیم و اون تصور روزای دور کمرنگ شد.... حسی بین خوشحالی و دلتنگی و گم شدن روزای گذشته....
دقیقاً گذر زمان رو حس کردم خیلی سریع و لطیف....
#عنوان از اصغر معاذی