دو روز قبل امتحان میکروبیولوژی رو دادم و تمام ، A شدم
شب امتحان اونقدر درگیر بودم که گه گاه فقط صدای خروس همسایه رو میشنیدم که وقت و بی وقت قوقولی قوقو میکرد و همچنان هم هر از گاهی صداش میاد!البته بماند که توی کوچه ی ما تنها خونه ی ویلایی خونه ی همسایمونه که اصلا نمیدونیم چرا ولی یه خروس داره که مخصوصا شبا دوس داره بخونه!!!!
واقعا لعنت بر استرس امتحان میکروبیولوژی که یه عالمه توش اسمای عجیب هس ...
و البته حماسه ای دیگر از سینا همکلاسیم که دقیقا ساعت سه ی صبح یادش افتاده رمز ورود امتحان رو یادش رفته و تا شش ساعت بعدش مغز منو علاوه بر امتحان درگیر خودش کرد و خدا رو شکر در آخر دانشگاه دقیقا بیست دقیقه قبل امتحان براش رمز جدید فرستاد....
+بریدا جان مرسی بابت پیشنهادت...یادم میمونه