زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

خرسی جون من...

امروز با هاله چت میکردم ازش پرسیدم پس تابستون حتما عروسیه دیگه؟

گف آره ولی تاریخ دقیقش هنوز مشخص نیس...


هیچ وقت فکر نمیکردم هاله اینقدر زود ازدواج کنه سورپرایز شدم  وقتی قرار شد حامد بیاد خواستگاری،وقتی جوابش بله بود...


وقتی فیلم عقدش رو دیدم...خوب یادمه خوابگاه بودم،گریه ام گرفت و یه دل سیر گریه کردم هم از خوشحالی هم بخاطر اینکه کنارش نبودم...

تابستونم که عروسیشه...


عروسی رفیق ده سالمه...دوست صمیمیم...مثل خواهر میمونه برام...


حس عجیبیه...

 

 

البته بگذریم که به لطف قرنطینه گرد و قلمبه شدم و شدیدا لازمه به خاطر عروسی این روند رو متوقف کنم...