از من میپرسه تو که همیشه ریلکسی چرا توو این جور موارد دیگه ریلکس نیستی؟
شاید باید دقیق تر توضیح میدادم که آدمای عزیز زندگیم بیشتر از اونی که فکرش رو بکنه برام ارزش دارن،اونقدر زیاد که برای دیدن یه لبخند ساده شون حاضرم آسمونو به زمین بدوزم،با دیدن خنده شون دلم تند تر و تندتر میزنه،با کوچیک ترین ناراحتی شون قلبم وایمیسته....
من آدمای عزیز زندگیم رو دوست دارم،صادقانه و از ته دل ، هم توو زندگیم جایگاه خاصی دارن هم توو دل و فکر و روح و ذهنم....
دوستشون دارم به معنای حقیقی کلمه....
یار شاید بعضی وقتا که این سوالا رو میپرسه یادش میره چون دوستش دارم،نگرانش میشم،دلتنگش میشم...
شاید یار گاهی فراموش میکنه که این دخترک مو مشکی غرغرو دلتنگشه....
فقط دلتنگ و نگرانش....
*عنوان از لیلا کردبچه