زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

کسی اینجا پیام آوَرد؟ نگاهی یا که لبخندی؟ فشارِ گرمِ دستِ دوست مانندی؟

اومدم توو نقطه ی کور پله های راهرو ی خوابگاه پناه گرفتم...


لپ لپ یکی از دندوناش افتاده و اون یکی لق میزنه...


اتفاقای زیادی میفته توو شهر زادگاه وقتی که من شهر دانشجوییم،وقتی دورم...


دلم شدید هوای خونمون رو کرده...

دلتنگم....


دلتنگ.....



*عنوان از مهدى اخوان ثالث