نه تو چیزی میپرسی و نه من چیزی میگم...
اما توو سرم پر فکر عه...
دنبال همون چیزیم که نگفتی که نمیگی که گفتی تا حل نشه نمیشه...
تا حل نشه نمیتونیم... نمیتونم... نخواه که بتونی...
یا بگو چیه... بگو چته...
یا من باید فکر کردن رو تعطیل کنم...
کم مونده دود از گوشام بزنه بیرون... حتی نمیتونی تصور کنی که فکرم تا کجاها رفت... که هنوزم میره... که چیا جلو چشم جون میگیره ...
بی انصافی کردی... خودتم میدونی... هنوزم میکنی...
*عنوان از حسن آذرى