زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

:)

گارد گرفتم میگه بزن... 

میزنم ،با قدرت میزنم... 

یه کوه عضله جلومه.... 

نه دردش میگیره نه یه سانت جابجا میشه... 


حواسم بهش هست که داره با اشاره ی چشم به پسرک تازه وارد میگه دقیق نگام کنه که دارم با چه جدیتی درست به معده اش بعدم به پهلوش ضربه میزنم... 


حواسم هست که راضی عه از ضربه هایی که میزنم هر چند هنوزم میگه پای چپت ضعیف تر عه... 

لبخند میزنه و میگه بین ضربه هات فاصله نده... پی در پی بزن... 


بعد یه تمرین جانانه راهی خونه میشم... 

شبیه یه زنگ تفریح میمونه کلاسای کاراته ام... 

کم میکنه خشمم رو ،حال گرفته و بدم رو... 



+ماه را

 اگر دزدیدی

از آسمانم 


میان ِ دو نیمه اش

پنهان کن !

آشوب ِ مرا


اندوه ِ بی خوابی 

جان به لب می کند،

 آدم را


#نوشین_جمشیدی


این قصه سر دراز دارد...

هنوز درگیر کارای ویزای یک ساله ام! 

فردا باید برم سراغ کارای خونه ببینم آخرش چی میشه !


سکوت و دیگر هیچ!

همه جای دنیا آدم زبون نفهم پیدا میشه! حتی بیضیاشون دُز بیشعوری شونم به شدت بالاس!