چند روز قبل داشتم میرفتم سر کلاس که دیدم یکی از بچه های جدید الورود(یکی مثل ما )نشسته روی نرده های طبقه ی سه و داره خیلی خوش و خرم سُر میخوره و میاد پایین! البته تعجب منو که دید خیلی شیک پاهاش رو گذاشت زمین و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده باشه راهشو گرفت و رفت!
من موندم و تصور دیدن یه پسر سه ساله توو قالب یه پسر بیست و چند ساله ی سبزه و لبخندی که با یادآوری کارش رو صورتم نقش میبست :)