زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

اشتهای غیر عادی!


1.شوهر دوستم مرد فربه ای بود، زیاد سیگار می کشید، همیشه لکه ی غذا روی تی شرت او می درخشید، سیگارش بو می داد،یکبار به دوستم گفته بود از خال گوشتی روی گردنش خوشش نمی آید و برود بردارد. شوهر دوستم فکر می کرد چون یک مرد مسلمان ایرانی است در حالیکه کار درست و حسابی ندارد، عروسی نگرفته، پول ندارد و خودش تهوع آور است حق دارد زنی با کیفیت شارون استون داشته باشد.


2. خانم ارایشگر فربه بود، فربه بود و زیاد هم قرتی نبود. همیشه توهم خیانت داشت:نکند شوهرم برود با یک زن لاغر؟ زن ها هم که همگی خراب.

پسرش که بزرگ شد خبر داد رفته خواستگاری و حالا یک روز باید بروند دوتایی با عروسش استخر.

_چرا؟

_ لک و پیسی ، عیبی علتی روی تن دختر نباشد، پسرم بخورد توی ذوقش!


3. دوست پسر دوستم گفته برو لیزر. موهای پا و واژنت که در می اید تیغ تیغی است وحال به هم زن. دختر باید به خودش برسد. بعد پسرک شانه بالا انداخته و درباره ی دوست دختر قبلی اش حرف زده که چه پولدار بوده و چه به خودش می رسیده  و همه ی زن های داف دنیا او را می خواهند. کسی هم نزده روی شانه ی پسرک که رفیق جان لیزر یک میلیون تومان است، پولش را بده ، هولو تحویل بگیر.


4. دختر نباید زخمی روی بدنش باشد، عیب است. این را یک پسر به ما گفت. اول دبیرستان بودیم و در پارک اندیشه نشسته بودیم و مچ دست دوست من کبود بود. پسر امد مقدمات دوستی بچیند،این واقعیت را هم به ما یاد داد که اگر جایی از بدنمان پوست پوست باشد، اگر زخمی شویم یا کبود زشتیم.


5. پسرک شاکی است، برایم درد دل می کند، از زنش که مدام پول خرج می کند، این آرایشگاه و آن آرایشگاه است، استخر است، افتاده به رقابت خوشگل بودن ، پایه ی کله پاچه نیست، بیماری خریدن لباس و پس دادن گرفته، لباس تکراری نمی پوشد: خوشگل است ها، دلم زن خوشگل می خواست، اما حوصله ام را سر می برد.


6. زن حرف خوبی می زد. می گفت دوست پسرم در خانه پیژامه می پوشد و عرق گیر. غذا برای خوردن ندارد_نداریم!

همه چیزش نسیه ای است اما به من می گوید  فلان لاک را بزن، فلان تی شرت را بپوش، برو مانیکور، جوش سر سیاه روی صورتت آزار دهنده است. حرفم این است: اگر من کالای جن/سی ام هزینه اش چیست؟ کالای جن/سی هزینه دارد،نه؟ هزینه ی این زیبایی ها را بدهد.

بعد سرش را پایین می اندازد و می گوید:انگار عروسکیم ، انگار روس/پی ایم.


7.از در هتل کوثر اصفهان که می زنم بیرون، پسری با مادرش از این سمت می روند، دختری با مادرش از آن سو. پشت سر پسر و مادرش هستم که مادر به پسر رو می کند: خانواده ی خوبی بودن، اما برای تو دختر خوشگل تر هم هست!مادر ایرانی فکر می کند بهترین زن دنیا باید قسمت پسر او شود....چون حق اوست..


#آلما_توکل


@blackpersimon