-دیدیش؟
+کی رو؟
با سر به یکی اشاره کرد...
برگشتم و به دختری که از کنارم رد شده بود نگاه کردم...
-پزشکی میخونه،ترم سه...البته مرخصی گرفته تا دوباره برا کنکور بخونه...
برگشتم و دوباره نگاهش کردم،نمیدونم چرا برنگشت تا بتونم صورتشم ببینم...
قدمام رو آرومتر کردم تا از دوستم جلو نزنم...
-میگفت شش سال یا چهار سال،دقیق یادم نیس،خلاصه بعد یه مدت طولانی پزشکی دانشگاه آزاد قبول شده،بعدم با استاد شیمی آموزشگاه xازدواج کرده و الانم 6 ماه و نیمه که بارداره...
+چی؟
-یه دو قلو ....یه پسر و یه دختر...
+آخه با این حساب خرداد ماه وقت زایمانشه!پس کنکورش چی؟
-آره یا آخرای خرداد یام اولای تیر...
واسه همین برگشته این شهر که پیش مامانش باشه،چند هفته بعد زایمانش کنکور بده بعدم بره سرخونه زندگیش...میگه هدفش پزشکی سراسری ِ...
+تو اگه بودی همچین کاری میکردی؟
فقط نگام میکنه ،فک میکنه...
-نه...
+شاید منم نه...
سفارشمونو میدیم و میشینیم...
به دختره فک میکنم....
+به گمونم آدم بااراده ای.... چون من اگه زندگیم تا این حد همه چیش سرجاش باشه به احتمال زیاد همچین ریسکی نمیکنم...بهم زدن نظم زندگی یا یه سر نترس میخواد یا یه انگیزه ی قوی....
انگیزه باشه ادم همه کار می کنه
سلام خوش اومدین :)
بله درسته...
درود بر شما
.
مچکرم از تبریک شما دوست خوبم
.
من هم برای شما آرزوی سعادت و خوشبختی دارم
ایشاا... تولد صد سالگیت :)
مرسی عزیزم :)
سلام
جالب بود..با دوتا بچه کوچولو تو راه..............پزشکی اونم دولتی قبول بشه...................مهم پشتکار که باید بهشون تبریک گفت
سلام :)
بله با یه دوقلو... امیدوارم بتونه :)
آخه دیگه اون ۳ ترمش رو قبول نمیکنه دانشگاه سراسری... دوباره باید واحد بگیره از اول... این همه هم هزینه کرده....
انشاءالله به خواسته اش میرسه :)
نمیدونستم....
ایشاا...
هر وقت که میخواست مرا دق بدهد
با دکمه ی پیراهن من ور میرفت
سلام :)
خوش اومدین :)
قشنگه
به نظرم ادم یبار زندگی میکنه و
چه اشکال داره برای چیزایی که میخواد تلاش کنه
زندگی ما باید همونجور باشه که میخواییم....
.
راستی اره
زندگی بدون هر ادمی هم میگذره...
اما میترسم نکنه.....
یه روزی غصه بخورم!!!
میترسم بدونش خنده یادم بره
اما چاره ای جز فراموشیش ندارم
اوهوم :)
بستگی به خودت داره
سلام به دختر خوب و با معرفت
نمی دونم با چه زبونی از لطف و وفای شما تشکر کنم...
از نظراتی که نوشتی هم خوشحالم و هم مفتخر...
برات بهترینها رو آرزو میکنم چون لیاقتش رو داری
سلام آقای میانسال عزیز :)
شما لطف دارین :)
هم من و هم باقیه دوستان از اینکه قراره دوباره بنویسین خوشحالیم :)
خوش برگشتین :)
من برعکس شما فک میکنم
میدونی چرا؟
چون خودم تو این راهمو میدونم چ خبره
این خانوم زندگی و هدفشو بد فهمیده...
بعد این همه سال ازاد قبول شدی..برو خدارو شکر کن..اونم چنین رشته ای..حالا چرا نمیری؟
میدونی چرا؟زندگی رو بد فهمیده..این حماقته...نه اراده
تمام این سال هارو میتونست با اراده بخونه..تو همون دانشگاه .و بشه ب پزشک خوب..و بعدش واسه تخصص جبران کنه
اینجور ادما هیچ وقت هیچی نمیشن..چون همش تو ی مرحله جا میمونن!
بازم ببخشید..نظر من این بود
این خانوم حتی اگه رزو هم کرده باشه..تاحالا دنیایی پول داره..حداقلش دادنش شهریه ثابته که اونم خیلیه:/
چند حالت داره.
من میگم یا اصلا ازادم قبول نشده
یا رفته ازاد و از اوناییه که هی میفته.الان امید بسته ک سراسری قبول شه بهتر میخونه:/
یا اینکه کلا مشکل داره
گم کرده هدفشو
بازم ببخشید.هرکسی یجوری فک میکنه
منم اینجوری فک میکنم.حس میکنم نفهمیده زندگیشو
نظر شما محترم عقیده ی اون خانمم محترم...
اون خانم رو نمیشناسم و نمیدونم دلیل اصلیش برا این کار چیه ولی حالا که همچین تصمیمی گرفته امیدوارم به هدفش برسه چون متاهل بودن ،مادر بودن ،یعنی مسئولیت های بزرگ و جدی...
امیدوارم حالا که همچین تصمیمی گرفته موفق شه :)
بازم میگم دیدگاه شمام کاملاً محترمه :)
درود بر شما
.
می دونید اینطور انسانها زیادنند خوشبحالشون
:)
فقط میخواد جای یه بدبخت دیگه رو پر کنه:|
بعدشم پس اون پولایی که تا حالا حروم کرده چی میشه؟
خوب تبدیل واحد میکنه :)
یعنی از جایی که مونده توو دانشگاه سراسری ادامه میده...
خوشبحالش برای اراده ش... و همین
ایشون باید عمومی رو میخوند اگه خیلی شوق درس داره انرژی ش رو میذاشت برای تخصص
امیدوارم به چیزی که میخواد برسه...
سلام دخترم خوبی؟ ببخشید که کامنت نمیزارم میام وبلاگتو میخونم ولی اینقدر شلوغم که هی میگم خب دوباره که اومدم و باز وقت نمیکنم ببخشید گلم
یه سری قطعه هایی که میزاری شدیدا زیبا هستن
سلام بانو:)
شما خوبین:)
این چه حرفیه
مرسی
حتما دیده یه ایطو چیزایی تو خودش داره :)
انگیزه خیلی مهمه...
امیدوارم موفق باشه:)
اصلا نمیتونم خودمو جاش بذارم!!! هم میشه تحسینش کرد هم میشه گفت بیفکریه کارش.. خیلی جالب بود برام:)
انصافا تصمیمی گرفته که سعی و تلاش چندبرابر میخواد...
امیدوارم از عهده اش بربیاد:)
بنظرم هم بااراده ست و هم ریسک پذیر ون لازمه ی موفقیت ریسک پذیریه و هم انگیزه ی قویی داره و هم سر نترس
و داشتن همه ی اینا محرک بسیار قویی برای رو به جلو رفتن و پیشرفته
طوفانه که یه ناخدارو کارکشته میکنه نه یه دریای آروم
بستگی داره تا چه حد رو خودت و هدفات حساب کنی....
:)
بعضی وقتا با خودم فکر میکنم یه همچین حجمی از حماقت چجوری میتونه تو یه مغز جا شه!
به نظرم کارش حماقته!
به نتیجه اش بستگی داره...
اگه حتی نشد ولی خودش از کاری که کرده راضی بود باقیش دیگه مهم نیس...