زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

گاهی سکوت کن،حتم داشته باش نگاهم تلافی میکند سکوت لبهایم را...

هنوز همون آدماییم یا عوض شدیم؟


مسئله همون مسئله اس و حرفا همون حرفا و بی حوصلگی همون بی حوصلگی...

فقط من دیگه مثل قبل احساس ندامت نمیکنم و حتی وقتی میپرسی

"فک نمیکنی اگه نشه تهش چی میشه؟"

یا نگات میکنم یا نگاهم رو ازت میگیرم و پوزخند میزنم....


ابدا به این معنی نیس که دوستت ندارم،فقط اعتراف میکنم به اندازه و شدت قبل دوستت ندارم،نوعش فرق کرده...


ما همدیگه رو خیلی رنجونیدم...

از همه ی آدمای دنیا تو تنها کسی هستی که کاری ترین زخم ها رو بهم زدی...و من بیشتر از همه ی آدمایی که میشناختم تو رو دوست داشتم،شاید به همین دلیله که زخمات کاری تر بود...


هیچی مثل تصوراتت نیست و همین خسته ات میکنه...

من دیگه من سابق نیستم و تو مقاومت میکنی برای قبول کردنش و همینم من رو خسته میکنه،همینکه فک میکنی آرزوهات هنوزم برای من جالب!باور کن که دیگه جالب نیس،حتی میشه گف خسته کننده اس....


میگی امیدت مرده و هدفات رو گم کردی...یه کم دیر فهمیدی و هنوزم باور نکردی و هی تقلا میکنی که بشم همونی که دوس داری باشم...


پی ِ نگاهم رو که بگیری میبینی که دیگه به یه جاده ی مشترک نگا نمیکنم،باور کن اونقدر از مسیرت گفتی که من مسیرم رو گم کردم....متاسفم که قراره بازم ناامید شی...


کاش میشد بهت میگفتم چقدر خوب میشد اگه برای یه مدته طولانی همدیگه رو نمیدیدیم....

شاید اگه بدونی ناراحت بشی ولی وقتی نیستی آرومترم....


دیدی،من عوض شدم و توو هنوزم همونی  عزیز عقل کل من....