زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

فقط لعنت به خودم....

یه وقتایی هست که آدم دلش میخواد دو دستی بکوبه تو سرش خودش.... 

یه وقتایی انواع و اقسام فحش هایی که بلدی رو به خودت میدی... 


مثل وقتایی که یکی ازت کل جزوه های یه درس رو میخواد چون خیر سرت اون درس رو صد میزنی... 

دیگه نمیگم که چندصد تومن پول همین سه تا جزوه شده... 


ولی محض رضای خدا وقتی از یکی چیزی قرض گرفتین تو رو جان هر کی دوست دارین انصاف داشته باشین و همون طوری که گرفتین پس بدین.....

نه قروقاطی! جوری که من بدبخت دوساعت نشینم کنار این همه برگه ی در هم برهم و مجبور باشم دونه دونه صفحه ها رو مرتب کنم !


آخه به من رحم نمیکنی ؟

این برگه ها پانچ بودن ،سه تا جزوه ی مجزا! 

شماره نداشتن! 

حالا من از کجا 42تا درس رو مرتب کنم هان ؟


بعدم میگی شرمنده! 

آخه چرا آدمو به غلط کردن میندازین! 

من الان با این برگه های قاطی پاتی چه خاکی به سرم بریزم.... 


+مرتبش کردم :)






نظرات 16 + ارسال نظر
محمد یکشنبه 2 اسفند 1394 ساعت 10:38 http://aban93.blogsky.com/

گذشت

علی شنبه 1 اسفند 1394 ساعت 15:57 http://lajani.blogsky.com

و خدا دختران را آفرید تا کسی باشد که برای ما بنده های خدام جزوه بنویسه

لی لی جمعه 30 بهمن 1394 ساعت 23:25

از اونجایی که همیشه جزوه بنویس کلاسا من بودم، از این بلاها زیاد سرم اومده بود
دیگه همه چیو شماره میزنم...

امان از این جزوه بگیرا....

مادر جمعه 30 بهمن 1394 ساعت 16:40

هههههه عزیزم غرغر کردنتم باحاله
یه روزی دلت برا این جزوه های بهم ریخته هم تنگ میشه حالا ببین



آره به احتمال زیاد....

آنی جمعه 30 بهمن 1394 ساعت 16:25 http://www.annie.blogfa.com

وای واقعا خیلی لحظه وحشتناکیههههه
نمی تونست بشینه خودش مرتب کنه ؟ :|

+ خدا رو شکر

نه دیگه! چپوند تو بغلم و گفت واقعا ببخشید....
من :/

+

لیمو@@1 جمعه 30 بهمن 1394 ساعت 13:38

پست زیبایی بود بیگ بیگ لایییییییک


سلام راستی آپم بدو بیا فقط مواظب باش پات لیز نخوره باکله بیایی تو وبم

ممنون....

بله ؟؟؟متوجه نشدم جناب شمس....

کاکتوس جمعه 30 بهمن 1394 ساعت 13:10 http://mohandesjan.blogsky.com


باورم نمیشه...هعیییییی...

:/

گذشت :)

نادیا جمعه 30 بهمن 1394 ساعت 11:46 http://world94.mihanblog.com/

درود برشما:)
.
انقدر از این جور بلاهابسرم آمده که دیگه عادت کردم حتی گاهی اوقات به خودم میگم دیگه این آخرین بار که به کسی کتاب یا جزوه میدم ولی خوب دیگه انقدر دل نازوکم که کسی بهم میگه توروخدا نادیا جان میگم باشه بیا ببر چه کنم خوب

من جزوه دست کسی نمیدم میگم همین الان ببر کپی کن بیار.... اینم اینطوری شد فقط این بار اونی که جزوه ها رو داده بودن کپی کنه زحمت پانچ مجددش رو نکشیده...

x جمعه 30 بهمن 1394 ساعت 10:59

هیچ وقت جرات نکردم جزوه بدم دست کسی ....

فقط دو نفر که فوق العاده ادم های مرتبی بودن ...اونم مثلا جزوه دو سه صفحه ای قرض میدادم نه این حجم

دینی بود؟

هانی جزوه دست کسی نمیدم....
این بارم ندادم ،برد سرخیابون کپی کنه ولی دیگه مرتبش نکرد....

آره سه تا جزوه ی کامل.....

جلبک خاتون پنج‌شنبه 29 بهمن 1394 ساعت 20:44 http://zendegiejolbakieman.blogsky.comا

ینی دلم میخواد بزنم طرفو خورد کنم وقتی کسی این کارو کنه در حقم...

هر چند خودم خیلی شلخته ام :دی

ولی خب امانت دار خوبی ام ...
بعد چقد هم پررو ان...حالا اگه ما بودیم هر وقت طرفو میدیدم سرخ و سفید میشدیم

دیگه تینا جان تا تیرماه با همیم امکان زدنش نبود

اونو که عکس اتاقت داشت داد میزد تصدقت ولی دختر باید شلخته م باشه لازمه گاهی

منم سعی میکنم هر طور امانت گرفتم همون طورم برگردونم :)

دیگه گذشت اونم احتمالاً راضی به این طوری شدن نبوده ولی خوب من قاطی کردم اساسی فقط نتونستم چیزی بگم..

نفس پنج‌شنبه 29 بهمن 1394 ساعت 19:31

خیلی رو اعصابه این حرکات...!

آره واقعاً...

مریم بانو پنج‌شنبه 29 بهمن 1394 ساعت 19:08 http://rozhan313.blogsky.com

الههههییی...
خیلییییییی بده....
من یه ترم جزوه دادم بچه ها کپی کنن... از وسطش گم شده بود... اعصااابم به هم ریییخته بوود....
یه کم حوصله به خرج بده انشاالله درست میشه...

ظاهراً درست کردم....

ولی واقعاً ظهر کارد میزدی خونم در نمیومد.....

mahsa پنج‌شنبه 29 بهمن 1394 ساعت 15:46 http://sedayebaroon.blogsky.com/

نه دیگه ایشاا.. وسطاشم درسته
واقعا هم چیزی نمیشه گفت ، اخرش یه چیزی هم بدهکار میشی

امیدوارم :)

دیگهههههههههه عوضش دیگه کپن جزوه گرفتنش سوخت...

mahsa پنج‌شنبه 29 بهمن 1394 ساعت 15:22 http://sedayebaroon.blogsky.com/

والا من این وقتا انقدر عصبی میشم که دیگه نمیتونم اصلا حرفی بزنم
اون یارو ، خودش شعور نداشته که باید جزوه رو مرتب بده دست مشتری ، حداقل کاش خودشون کمکت میکردن دیگه
خیالشون راحته دیگه عزیزم، جزوه رو گرفتن به اعصاب از دست رفته تو هم کاری ندارن

وای مهسا تازه مرتب کردم...
ایشاا... وسطش قاطی پاتی نباشه...

آخه چی میگفتم ؟میگفتن یه جزوه داده چقدرم ادعاش میشه....

خودشون قاطی ترش کردن :/

الان فقط مونده با این سیما وربرم جزوه ها مثل اولش شن... البته یه سیم چین یا انبردستی لازمه تا سر وتهش رو خم کنم اگه نشد باید از جیب مبارک خرج کنم بدم بیرون دوبار پانجش کنن...

mahsa پنج‌شنبه 29 بهمن 1394 ساعت 14:51 http://sedayebaroon.blogsky.com/

یعنی لازمه کله طرفو بکوبی به میز ، این وقتا :/
سه تا جزوه رو قاطی کرده باهم

داده بود مامانش ببره کپی کنه...
پانچشو باز کردن... با سیما و صفحه های قاطی آورده پس داده....
بعدم میگن ببخشین... آخه من چی بگم!
میگم نباید به اون آقاهه پول میدادی باید میگفتی مرتبش کن بعدم پانچش کن....
مامانه میگه نه خداییش اومدن صداش کردن تقصیری نداره!!!!!!!!!!کار پیش اومد براش

منتظر شدم خودشون مرتب کنن ،دیدن برگا زیاده همون طوری با یه ببخشید دادن به خودم....

الان من چی بگم بهش ؟

اشک مهتاب پنج‌شنبه 29 بهمن 1394 ساعت 14:49 http://ehsasebinazir.blogsky.com

سپندار مذگان روز دلباختگان ایرانی بر تو ای ایرانی عاشق مبارک باد
اپم عزیزم..

مرسی عزیزم... همچنین...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.