زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

چه فکر می‌کنی؟

چه فکر می کنی؟
که بادبان شکسته، زورق به گل نشسته ایست زندگی؟
درین خراب ریخته
که رنگ عافیت ازو گریخته
به بن رسیده راه بسته‌ای‌ست زندگی؟

چه سهمناک بود سیل حادثه
که همچو اژدها دهان گشود
زمین و آسمان زهم گسیخت
ستاره خوشه خوشه ریخت
و آفتاب در کبود دره‌های آب غرق شد.

هوا بد است
تو با کدام باد میروی؟

چه ابر تیره‌ای گرفته سینه‌ی تو را
که با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تو وا نمی‌شود.

تو از هزاره‌های دور آمدی
در این درازنای خون فشان
به هر قدم نشان نقش پای توست،
برین درشتناک دیولاخ
زهر طرف طنین گام‌های رهگشای توست،
بلند و پست این گشاده دامگاه ننگ و نام
به خون نوشته نامه‌ی وفای توست،
به گوش بیستون هنوز
صدای تیشه‌های توست.

چه تازیانه ها که با تو تاب عشق آزمود
چه دارها که با تو گشت سر بلند
زهی شکوه قامت بلند عشق
که استوار ماند در هجوم هر گزند.

نگاه کن
هنوز آن بلند دور،
آن سپیده آن شکوفه زار انفجار نور
کهربای آرزوست،
سپیده‌ای که جان آدمی هماره در هوای اوست،
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن
سزد اگر هزار بار
بیفتی از نشیب راه و باز
رو نهی بدان فراز

چه فکر می‌کنی؟
جهان چه آبگینه شکسته‌ای‌ست
که سرو  راست هم در او شکسته می‌نمایدت.
چنان نشسته کوه در کمین دره‌های این غروب تنگ
که راه بسته می‌نمایدت.

زمان بی‌کرانه را
تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پای او دمی‌ست این درنگ درد و رنج.
به سان رود
که در نشیب دره سر به سنگ می‌زند
رونده باش
امید هیچ معجزه‌ای ز مرده نیست،
زنده باش...

 

"هوشنگ ابتهاج"



نظرات 11 + ارسال نظر
علی امین زاده پنج‌شنبه 8 بهمن 1394 ساعت 17:30 http://www.pocket-encyclopedia.com

نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق....

قشنگه...

بارانا چهارشنبه 30 دی 1394 ساعت 18:53 http://o0ilovegod0o.blogfa.com/

هیچ وقت
یکی را با همه ی ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪﺑﺎﺵ
ﯾﮏ ﺗﮑﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﺪﺍﺭﯼ . . .

موافقم

محمد دوشنبه 28 دی 1394 ساعت 10:16 http://aban93.blogsky.com/

سهیلا شنبه 26 دی 1394 ساعت 20:42 http://rooz-2020.blogsky.com/

سلام عزیزم
ممنون از محبتت و لینک وبلاگم
حضورت همیشه مثل نوازش یه نسیمه....ممنونم دوست خوبم

سلام...

لطف دارین بانو :)

نفس شنبه 26 دی 1394 ساعت 17:59

خوشبحال شعرا میتونن حرفای دلشونو اینجوری قشنگ بریزن بیرون:)))

آنی شنبه 26 دی 1394 ساعت 17:51 http://activemind.blogsky.com

چه زیبا بود
ادم را وارد دنیای دیگری میکند...

سلام...
خوش اومدید...
ممنون... :)

مادر شنبه 26 دی 1394 ساعت 15:35

قشنگ بود ولی نوشته های خودتم دوست دارم دختر گل

مرسی بانو

مداد کوچک شنبه 26 دی 1394 ساعت 11:00 http://medadekuchak.blogsky.com

آدم ها به همان خونسردی که آمده اند ، چمدانشان را می بندند و ناپدید می شوند ، یکی در مِـــه ، یکی در غُــبار ، یکی در باران ، یکی در باد و بی رحم ترینشان در برف " عباس صفاری "

خیلی قشنگ بود....

محمد شنبه 26 دی 1394 ساعت 10:29 http://aban93.blogsky.com/

ممنونم
چقدر زیبا ودلنشین..
آخر این شعر چندین بار خواندم..چه شعر طولانی بوده..
موفق باشید

ممنون...

همچنین

نیما شنبه 26 دی 1394 ساعت 09:35 http://from-sky.blogsky.com

بی نظیر، جاودان
این ابتهاج نامه، وزنی دارد به بلندای یک رمان..
موفق باشید

خوشحالم که دوست داشتید....

شاد باشین

Meredith شنبه 26 دی 1394 ساعت 08:11 http://dr-coffe.blogsky.com

آخییی خیلی وقت بود ریتم این شعره تومغزم بود اما چیزیش رو یادم نمی اومد! ذوق کردم خوندمش

چقدر خوب

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.