زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

احترام به هم....

  

امروزم گذشت... 

معمولاً روزای بعد آزمونو دوس دارم چون از 

اضطراب آزمونی که گذشت راحت میشم... 


از بدترین چیزایی که اصلاً دوستش ندارم اینکه تو برزخ بمونم... چه خودم خودمو تو همچین شرایطی بذارم چه دیگرون... 


یه مورد خیلی ساده اش ،مثلاً  زنگ میزنم به یکی یا باید گوشیو برداره و اگه مساعد جواب بده و یا یه لحظه جواب بده بگه فلانی مثلا تا دوساعت دیگه نه تا فردا اصلا تا یه ماه مساعد نیستم اصلا الان حس حرف زدن ندارم  بعداً حرف میزنم منم میگم مرسی که گفتی... نه ناراحت میشم نه هیچی میفهمم که طرفم کار داره... 


یا اینکه نمیتونه جواب بده بعدش یه اس بده بازم بگه تا فلان تاریخ کار دارم منم باز ممنونش میشم که حداقل میگه کار داره... 


ولی متنفرم با یکی حرف بزنم بعد طرف حواسش بهم نباشه یا وسط حرف زدن یا پیام دادن یهو غیبش بزنه... یه چی مینویسه جواب میدی با حوصله بعدش میره تا شب!! :/

شب جواب میدی سری بعدیش صب جواب میده +_+


بعد صب جواب میدی میره تا ظهر! 

اینبار دیگه میگی طرف حتماً کار داره روش نشده بگه بی خیالش میشی بعد عصری میبینی ،ظهر پیام داده بعد جواب میدی اینبار طرف کلا نیست میشه! 

من بعضی وقتا فلسفه ی این یکی در میون بودن و نبودن آدما رو نمیفهمم! 

یعنی یکی بخواد یکیو اذیت کنه این بهترین راهشه! بودن در عین نبودن! 


منم کلا یا به طرفم میگم دوست عزیز یه لطفی کن هر وقت مشغولی بی خجالت بگو خانم فلانی امروز مشغولم... منم میگم قربون فهمت که منم روشن میکنی... 

یا که چون اینجوری بودن اعصابمو میریزه به هم کم کم ازش فاصله میگیرم... 


من برای تک تک کسایی که تو زندگیمن احترام قائلم ،وقت میذارم ،حوصله به خرج میدم... 

منتیم نیس اینا طبیعت یه رابطه ی ساده اس.. 

ولی از طرفمم یه درصد از توجهشو میخوام... 

آدما ممکنه فک کنن تا یه جایی میتونن با هم باشن ولی از یه جایی به بعدم وقتی دیدن نمیشه زوری که نیس... 

دیگه یکی بود یکی نبود نمیخواد... 


چندبار سرهمین با زهرا اساسی حرفمون شد... 

البته اوایل دوستیمون بود... 

هر کسی رو یه چیزی حساسه کاریشم نمیشه کرد... 

منم میدونم که زهرا تحمل زبون تند و انتقاد رو نداره و وقتی از کسی همچین چیزی ببینه کم کم باهات سرد میشه و بعدشم برا همیشه غیب میشه.... 


این جزء خصلتامه! 

یا یکی هس یا نیس ،همین قدر روشن و شفاف... 


یا کار داری یا نداری... یا مساعدی یا نیستی... 

گفتنش وقت زیادی از آدم نمیگیره که" من اصلاً الان دوس ندارم باهات حرف بزنم... "

همین... 

والا خیلی ساده اس گفتنش! 


امیدوارم دیگه دوستام همچین کاری باهام نکنن.... 

جزء چیزاییه که تحملشو ندارم... 

هیچ وقت اینجوری امتحانم نکنین چون زود کلافه میشم و اتفاقاً تو هر حالت روحیمم تصمیم میگیرم... 

برای خودم احترام قائلمو دوس ندارم فک کنم فقط برا پر کردن ثانیه های خالیه دوستام بدرد میخورم چون با کسی همچین کاری نمیکنم... 


شاید برا بقیه زیاد مهم نباشه ولی آدما باهم فرق دارن... 


این چیزا زود ناراحتم میکنه بعدشم کلافه میشم بعدشم یهو نیست میشم... 

یعنی، بیخیال هر چی که لازم بود رو گفتم تا خالی شم... 


مینویسم تا خط خطیای ذهنم کمرنگ شه تا بتونم بخوابم... 


امضا کلافه :/









نظرات 5 + ارسال نظر
x پنج‌شنبه 10 دی 1394 ساعت 15:33

راستش یه لحظه یه نفر به ذهنم اوود اسمشو زدم همون رمز بود :|

پستی که مربوط به من نبود رو خوندم برای همین حلالیت طلبیدم :|

من برم خودمو از درخت اویزون کنم

خوندی رفته پی کارش....

اون پست چیز خاصی توش نداشت...

حالا درست یا غلط خوندی.... چیزی که مهمه اینکه بهم گفتی چیکار کردی همینم برام بسه باقیشم دیگه گذشته و تموم شده

x پنج‌شنبه 10 دی 1394 ساعت 12:12

خوب اگر طرف مقابل فهمش به اندازه شما باشه و بپذیره حال روحی نامساعد یعنی چی ٬ خیلی خوبه !

بعضا دیدم اطرافم که خواهش کنی تنهات بذارن بدتر رفتار کنن و ادم رو کلافه تر کنن:|

و دیدم که خیلیا واقعا درک نمیکنن یه نفر نیاز داره تنها باشه فکر کنه یا ناراحته و ذهنش درگیره میترسه حرفی بزنه که بعدا هم خودش ناراحت و پشیمون شه هم طرف مقابلش

ایکسی اون بیشتر از کنجکاوی چی بود ؟

محمد دوشنبه 7 دی 1394 ساعت 10:13 http://aban93.blogsky.com/

درود برشما
واقعا...آدم سرکار میزارند..رک وراست بگو..امروز سرم شلوغه............امروز کار دارم.......

به شدت موافقم...

مریم بانو دوشنبه 7 دی 1394 ساعت 07:42

احیانا من از این کارها کردم باهات ؟؟؟
من نه که زیاد حوصله چت ندارم یهو میذارم میرم به کارام میرسم :)) نمیدونستم در این حد کلافه کنندس :))

آذرمیدخت یکشنبه 6 دی 1394 ساعت 02:02 http://azarmedokht.blogsky.com

ولی من وقتی کسی باهام کار داره اصلا روم نمیشه بگم کار دارم هیچی دیگه از کار خودم میمونم

بگی خودت راحت تری...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.