زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

یه روزی...


 

نامه ای به پسرم

 

پسرم! پسر ِخوبم!

میدونم که تو هم یه روزی عاشق می شی. میای وایمیستی جلوی من و بابات و از دخترکی می گی که دوسش داری!...

این لحظه اصلا عجیب نیست و تو ناگزیری از عشق!

که تو حاصل عشقی پسرم!

مامانت برای تو حرف هایی داره حرف هایی که به درد روزهای عاشقیت می خوره...
عزیز دلم! یک وقتهایی زن،بی حوصله و اخموست، روزهایی میرسه که بهونه می گیره.
بدقلقی می کنه و حتی اسمتو صدا می کنه و تو به جای جانم همیشگی می گی : "بله"
و اون میزنه زیر گریه ...
زنها موجودات عجیبی هستند پسرم ...
موجوداتی که می تونی با محبتت آرومشون کنی و یا با بی توجهیت از پا درشون بیاری ...
باید برای اینجور وقتها آماده باشی.
باید یاد بگیری که نازش رو بکشی ...
عزیزم! پسر مغرور و دوست داشتنی من!
ناز کشیدن شاید کار مسخره ای به نظر برسه، اما باید یاد بگیری ...
زنها به طرز عجیبی محتاج لحظه هایی هستن که نازشون خریدار داره ...
میدونی؟ این ویژگی زنه گاهی غصه هاش مجبورش می کنن به گریه...! خیلی پاپی دلیل گریه ش نشو ...
همیشه نیازی نیست دنبال دلیل و چرا باشی تا بخوای راه حل نشون بدی ...

گاهی فقط باید بشنویش.
بذاری تو بغلت گریه کنه و بعد فقط دستش رو بگیری و ببریش بیرون یه هدیه کوچولو براش بگیری و بگی که چقدر خوشگله! ازش تعریف کنی و باهاش حرف بزنی ...
یاد بگیر که با مردونگیت غصه هاشو آب کن نه از غصه آبش کنی ...
اگر هم پای فاصله در میونه کافی هست که نازش کنی ...
بهش زنگ بزنی و باهاش حرف بزنی ...

اگر بازم گریه کرد و آروم نشد دلسرد نشو، باز هم صداش کن! عاشقانه صداش کن، حتی اگر واقعا خسته‌ای !
بهت قول می دم درست اون لحظه ای که داری فکر میکنی این صدا کردنا فایده ای نداره و نمی خواد حرف بزنه و می خواد تنها باشه، بر می گرده طرفت و توی آغوشت خودشو رها می کنه و  ...
زنها هیچ وقت این لحظه ها که پاش وایسادی رو فراموش نمی کنن و همه انرژی که براش گذاشتی و بهت بر می گردونن ...
پسرم!

این روزها که می نویسم هنوز دخترکی هستم پر از آرزو، دخترکی که روزی زن می شود.
مادر می شود
مادر تو

"تهمینه میلانی"
نظرات 3 + ارسال نظر
جلبک خاتون چهارشنبه 11 آذر 1394 ساعت 18:19 http://www.zendegiejolbakieman.blogsky.com

هعی جااااان....
خونده بودمش....
اینجا حال و هواش یجور دیگ بود :)))

حالو پسر تهمینه خانوم کوش؟؟؟ :دی

من قبلاً خونده بودم ولی خواستم اینبار بذارمش تو وبم...
نمیدونم

مریم بانو چهارشنبه 11 آذر 1394 ساعت 12:28 http://rozhan313.blogsky.com

خیلی قشنگ بوود...

مرسی عزیزم...

شمس چهارشنبه 11 آذر 1394 ساعت 09:58 http://romeo1.blogsky.com

جبران آنچه به سبب خاموش ماندنت به دست نیاورده ای


آسان تر است از به دست آوردن آنچه به گفتن از دست داده ای

قشنگ بود... مرسی...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.