زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

آزمایش...

بالاخره امروز وقت کردم برم آزمایشگاه ...

به اصرار خودم دکتر برام یه چکاپ کامل نوشت،نگو تازه شروع دردسر!!!

رفتم خون بدم،حالا خانمه میگه"آستینتو بده بالا دستت رو مشت کن انگشت شستتم تو مشتت باشه...

منم  همین کار رو کردم،حالا اومده خون بگیره،هی با انگشت سبابه اش داره دنبال رگ میگرده ولی مگه پیدا میشه!!!

بعد چند دقیقه میگه اینا  خیلی کوچیکن اون یکی آستینت رو بده بالا...

اینبارم تو دست راستم داره دنبال رگ میگرده،بعد چند دقیقه میگه

"اینام کوچیکن!!!!!! "

مامان بهش میگه "ما کلا بد رگیم،اصلا خیلی سخت میتونن رگمونو پیدا کنن"...

خانمه خیلی ماه بود گفت "منم بد رگم واسه همینم هر بار کلی سوزن میندازن به جون دستام آخرشم پیدا نمیشه

اما رگای دختر شما خیلی کوچیکه حتی کوچیکتر از سوزن آمپولی که میخوام باهاش خون بگیرم واسه همین

باید اصلا تکون نخوری و الا من باید دوباره ازت خون بگیرم و خودت اذیت میشی"

منم مگه چاره ای جز باشه گفتن داشتم???!!!!!!

گفتم بگیر منم سعی میکنم تکون نخورم...خدا رو شکر ترس دکتر و آمپول ندارم!!!

نخندیدین چون میدونم خیلیا هنوز دارن!

بالاخره با وجود کم خونی که داشتم خون  دادیم و  مراحل کامل آزمایش روم انجام شد

و اومدیم،جوابشم موند برای هفته ی دیگه چون آزمایش هورمونیم داشتم...

موند جوابو ببرم پیش دکتر تا ببینم جواب قطعی چی میشه...

هر چند دکتر گفت الکی نگرانی و حساس شدی چون چیزیت نیست ولی 

خوب بهتره مطمئن شم...




نظرات 12 + ارسال نظر
جوجه کوچولو پنج‌شنبه 30 مهر 1394 ساعت 09:55

خدارو شکر که چیزیت نبوده:)
بین خودمون بمونه ولی من از آمپول خیلی میترسم
به روی خودم نمیارم:))

x چهارشنبه 29 مهر 1394 ساعت 00:30 http://konkoor945.mihanblog.com

دختر بهمنی جان !

بزرگ که شدم هیچ ... پیر هم شدم سر این کنکور !!

امضا : ایکس ِ مسن

اصل دلته ایکسی جون....

x سه‌شنبه 28 مهر 1394 ساعت 18:22 http://konkoor945.mihanblog.com

انشالله که چیزی نیست . خوبه که احتیاط میکنی

خدا رو شکر خانم باملاحظه ای بوده و شرایطتو درک کرده



هیچ وقت یادم نمیره ۶-۷ ساله بودم چند نفر ازین خانم های ناشی ریخته بودن دورم با این که بد رگ نبودم فقط سوزن بود ۵-۶ با که از بالا تا پایین دستم فرو کردن

الهی...
بزرگ شدی دخترخوب

Ziba دوشنبه 27 مهر 1394 ساعت 18:34 http://Ziba55.mihanblog.com

سلاااام...
الان خوبی؟
ایشالله که زنده میمونی....

سلام...
یعنی ابراز محبتتم شبیه آدم نیس

نیکلای ایلیچ دوشنبه 27 مهر 1394 ساعت 11:18 http://myclassiclife.blogsky.com

الان خوبین؟

سلام...
آره خوبم ممنون که پرسیدین

محمد دوشنبه 27 مهر 1394 ساعت 10:23 http://aban93.blogsky.com/

ممنونم..
چرا این همه آزمایش.....امیدوارم که همیشه شاد وسلامت باشید...
ریسک خوبه ولی نه همیشه...

مرسی...
منم موافقم فقط باید برای چیزایی یا کسایی که می ارزه ریسک کرد...

مریم بانو دوشنبه 27 مهر 1394 ساعت 09:19 http://www.rozhan313.blogsky.com

آره ، راحته اگه یاد بگیری و نترسی... البته مامانم چون پرستاره یادم داد... واسه مواقع ضروری خیلی خوبه..

مبتکر این فن مامانته پس ؟!
خیلی جالب بود

نیما یکشنبه 26 مهر 1394 ساعت 22:51 http://from-sky.blogsky.com

سلام،
خیر اولسون، ان شاء ا...

مرسی

ایران دخت یکشنبه 26 مهر 1394 ساعت 21:11 http://delneveshtehayedeleman.Blogsky.com

انشاالله که چیزی نباشه و حالت خوب باشه.....

مرسی عزیزم...

مریم بانو یکشنبه 26 مهر 1394 ساعت 17:29 http://www.rozhan313.blogsky.com

من که قول میدم هیچی نیست :*
منم تا قبل اینکه بیام پزشکی میترسیدم ، اما الان خودم به خودم آمپولم میزنم :)))

بابا وارد!! واقعا میتونی ؟

شهرزاد یکشنبه 26 مهر 1394 ساعت 14:55 http://namayeshi.mihanblog.com

سلام عزیزم انشالله که هیچ مشکلی نیست مراقب خودت باش

سلام...
مرسی عزیزم...

گل همیشه بهار یکشنبه 26 مهر 1394 ساعت 14:38 http://judytanha.mihanblog.com

ان شاءا... هیچ مورد خاصی وجود نخواهد داشت وشما سالم وسلامت هستی .

مرسی عزیزم...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.