زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

شعری از سید علی صالحی...

حالم خوب است 

هنوز خواب میبینم ابری می آید

و مرا تا سرآغاز روییدن بدرقه میکند

تابستان که بیایید نمیدانم چندساله میشوم

اما صدای غریبی مرتب میگویدم:

پس تو کی خواهی مرد؟؟؟؟


به کوری چشم کلاغ ،عقاب ها هرگز نمیمیرند!!

مهم نیست 

تو که آن بید لب حوض را بخاطر  داری!...

همین امروز غروب

برایش دو شعر تازه از نیما خواندم

او هم خم شد بر آب و گفت:

گیسوانم را مثل ری را بباف...


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.