امروز سخت ترین امتحان میان ترم رو دادم و پوووووووووف.....حس خوبی بود....
یعنی جزو معدود امتحان هایی بود که اونقدر علمیه اصلا ذهنیت خاصی نداری که کتبیش قراره چجوری باشه،البته به لطف کرونا آنلاین و تستی برگزار شد ولی خوب گذشت:)
بگذریم که مشکل سیستم دقیقاً راس ساعت امتحانی ما یه سکته ی ریز رو پیشکش ما کرد ولی نتیجه اش مهمه:)
زندگی کن...
و بگذار هر ممکنی پیش بیاید
بخوان، پایکوبی کن، فریاد بزن
گریه کن، بخند، عشق بورز
مکاشفه کن، بپیوند، تنها بمان
به بازار شو و گاه در کوهسار بیتوته کن.
زندگی کوتاه است
آن را سرشار بگذران
تا آنجا که می توانی
و تلاش نکن که در برابر این نیاز مقاومت کنی
#اشو
قطعا یکی از بهترین حس های دنیا کامل شدن شارژ باتری گوشیته وقتی که داری غش میکنی از بی خوابی و فقط منتظری اون صد او بالا ظاهر شه:)
از صب ساعت شش و نیم تا شب ساعت چهار یه بند درس میخونم و سرکارم یام کلاس آنلاین دارم بعد خاله از من ناراحته چرا من شب رو نمی مونم خونه ی عزیز جون مهمونی!
عزیزم خداییش براتون قابل درکه در کنار همه ی اینا توو یه روز دوتا امتحان دادن بعلاوه ی کار کردن رو تحقیقام یعنی چی؟؟؟
قشنگ سه چهارم انرژی من هر ترم، صرف امتحان دادن میشه...
دوتا امتحان در یک روز!!!
زیبا نیست!
ویدیوکال زنگ زدن میخندن،میگم چی شده؟ میگن چه احساسی داری که ایران اومدنمون یک ساله شده؟ میگم حس خاصی ندارم،شده دیگه...
محدثه میگه ولی من یه کم دیگه هم بمونم به روانپزشک نیاز پیدا میکنم و نسترن هم پشت بندش میخنده...
اونی که به خاطر اختلاف ساعت مجبوره خروس خون توو کلاس آنلاین حضور فعال داشته باشه و همکلاسیاشم چک کنه و شاید حتی خروس سحرخیزم اون بیدار کنه ولی الان نشسته توو تاریکی آهنگ پرتغال من از طاهر قریشی رو گوش میده،منم....