وقتی خوابه و نفساش آروم و منظم عه ، شیرجه میزنم توو لپاش و محکم میبوسمش...
بوش میکنم...
دستای کوچولوش رو میبوسم و نگاهش میکنم...
جدیدا براش یه اسم خیلی بامزه انتخاب کردم...
لُپ لُپ :)
از بس که این داداش کوچولوی من توو دل برو عه :)
دخترخاله مشغول کارای عروسیشه:)
لباس عروسش رو انتخاب کرده و عکساش رو برای خاله ته تغاری فرستاده...
از اونجایی که من تقریبا نزدیک ده ساله توو هیچ مراسم عروسی شرکت نکردم که این شامل عروسی خاله سومی و دختر عمه و پسر عمه و دوستام و یه تعداد خیلی زیادی از اقوام و دوستام میشه ،دیگه اصلاً کسی رو رفتن من حساب نمیکنه!
حتی به خاطر کارای درسیم نتونستم توو عقد دختر خاله شرکت کنم که به خاطر همین هنوزم که هنوزه هر وقت یادش میفته هی میگه فک نکن فراموش کردم توو مراسم عقدم جنابعالی غایب بودی!
جواب من فقط یه لبخند ملیحه :)
خلاصه خاله جان و دختر خاله جان شدیدا اخطار دادن که بااااااااااااید مثل بچه ی آدم بیای عروسی...
به خاطر همین با خاله ته تغاری ژورنالا رو ورق میزنیم و هی به هم نشون میدیم و نظر همو میپرسیم....
بماند که یادم نمیاد کی ولی گویا به من گفته ساقدوش من میشی ؟منم اصلاً یادم نمیاد کی ولی گفتم نه! من به درد ساقدوش بودن نمیخورم! :/
خلاصه که از طرف مادرجان هی ازم سوال میشه چرا نه گفتی ؟
مدل لباس و پارچه و آرایشگاه و رنگ مو و مدل مو و رنگ لاک ناخن و خیلی جزئیات دیگه ،همگیش بعد مدت ها برای من داره اتفاق میفته...
هیم بهم یادآوری میکنن که فقط عروسی نه ،حنابندون و مراسمای دیگه رو هم باید بیای!
بنظرتون باید بهشون بگم اگه بعد از دهه ی اول شهریور عروسی بگیرن به احتمال زیاد نمیتونم تو هیچ مراسمی باشم!
*عنوان از سعدی
بعد از چهار روز امشب خونه ساکت و آرومه...
مهمونا و مامان و پسر کوچولو رفتن مهمونی خونه ی یکی از اقوام عزیزجون...
موندم خونه و به سبک خودم با خودم خلوت کردم...
عزیز جون ،بابا جون،خاله ته تغاری و دایی سومی :)
اگه میپرسین این هفته چطوری گذشت ؟باید بگم یا دکتر تمام پنج جلسه رو عین چی ازمون کار کشید یا من سرم توو گوشیم بود تا بفهمم این دارویی که گذاشته جلوم به درد چی میخوره ،یام عین مورچه های بارکش دور میز با دور تند راه میرفتم و چک میکردم که دسته بندیامون غلط نباشه تا همه مون رو با هم جریمه نکنه...
مابقیشم به عمل سرپایی خاله ته تغاری و جشن تولدش و پیکنیک دسته جمعی مون و درس خوندنای من و تموم نکردن درسام گذشت :)
*عنوان از سعدی
مامان خانم میگه : بیا یه اسم متفاوت برای بچه ات انتخاب کنیم...
بعد فک میکنه و میگه اگه دختر بود بیا اسمش رو بذاریم دریاچه ی ارومیه! بعدم میخنده! :/
از وقتی بهش گفتم اسم دختر یه بنده خدایی برکه اس ،همین جوری داره اسمای خلاقانه درست میکنه!
شده کارخونه ی اسم سازی :/
لطفاً آدم باشیم...
توو اینستا هی فرت و فرت پست نذاریم که بچه هاتون رو با حجاب کنین بفرستین توو خیابون تا همچین اتفاقایی براشون پیش نیاد!
اصلا اون بچه تاپ شلوارکم که پوشیده باشه بازم دلیل نمیشه یکی با دیدن یه بچه همچین غلطی بکنه...
چرا خودت رو اینقدر بی اراده میدونی که اگه یه نفر مواظب موهای سرش و نحوه ی لباس پوشیدنش نباشه خودتو آماده ی حمله بهش میدونی بعدم خیلی شیک اینو عجیب و حال بهم زن نمیدونی!
اون اعتقادی که با دیدن موهای یه نفر یا با لباس پوشیدن یه نفر دیگه ،توی قلب و روح تو نیس میشه و به خودت جرئت میدی هر غلطی که میخوای بکنی یا خودت رو فرشته تصور کنی و شروع کنی به موعظه کردن ،اون اعتقاد رو بنداز دور!
چون هنوز نفهمیدی که اعتقاد هر کسی مال خودشه و ما هیچ کدوم حق دخالت توو مسائل شخصی همو نداریم...
بذار صادق باشم ،کسی که همچین کاری میکنه اصلاً به چیزی اعتقاد نداره.... فقط داره خودشو گول میزنه....
محض رضای خدا بعضیا سیستم فکر کردنشون چطوری عه که اینجوری نطق میکنن!
ما هنوز درگیر چه چیزایی هستم ؟
به جای اینکه یاد بدیم آدم باشیم ،تجاوز نکنیم یاد میدیم که تو جوری رفتار کن که این اتفاق برات نیفته!
دقت کردین چقدر غلط فکر میکنیم ؟
یعنی واقعاً ما با کیا شدیم هشتاد میلیون ؟!
نه آنتا ،نه ستایش ،نه هیچ بچه یا زن و یا حتی مردی که همچین بدی در حقش میشه ،یه درصدم توو این موضوع گناهی نداره...
لطفاً الکی الکی به خاطر چندتا لایک بیشتر مزخرف نگیم وقتی سواد حرف زدن نداریم....
کسی که از یه بچه ی هفت ساله توقع حجاب داره و میگه کسی که بهش تجاوز کرده حتماً تحریک شده و ایراد از لباس پوشیدن اون بچه بوده! این آدم مریضه! ذهنش بیمار عه!
متاسفانه به این آدم هیچی نمیشه گفت....
"بخوانید: «قانون لباس زیر»؛ آموزش پیشگیری از #آزار_جنسی به کودکان به زبان ساده و کودکانه "
پدر و مادرها میتوانند بدون بکار بردن لفظ #آزارجنسی پنج نکته اساسی برای پیشگیری از آزار جنسی را به #کودکان خود (پنج تا ۱۱ سال) #آموزش بدهند. برای چنین آموزشی پدر و مادرها نیاز ندارند که وارد گفتگوهای دشوار شوند یا فکر کنند چطور میتوانند چنین موضوع حساسی را به کودک خود یاد بدهند.
آنچه لازم است تنها پنج نکته است که با گفتگوهای ساده میتوان به #کودک آموخت و به آنها میتوان قانون لباس زیر نام داد. اینکه چگونه این را به فرزندتان یاد بدهید به خود شما بستگی دارد، شما بهتر از هر کس دیگری میدانید چگونه این کار را انجام دهید؛ اما چند توصیه ساده:
گفتگو درباره ایمنی و امنیت کودک را تکرار کنید و فقط به یک بار بسنده نکنید. یادآوری این نکات در گفنگوهای ساده روزمره بسیار مفیدند.
زمانی که کودک حاضر یا مایل به چنین گفتگویی نیست اصرار نکنید و آن را به موقعیت مناسب دیگری موکول کنید.
این گفتگوها را در مکالمات و برنامههای روزمره یا حتی بازی ادغام کنید؛ در این صورت چنین گفتکوهایی هم برای شما هم برای کودک راحتتر و طبیعیتر خواهد بود.
هر چیزی که با لباس زیر (زیرپوش، شورت، زیرشلواری) پوشانده شود عضو خصوصی است. هیچکس حق ندارد به آنها دست بزند، هیچکس حق ندارد که بخواهد آن را ببیند، هیچکس حق ندارد درباره آن با شما حرف بزند. اگر چنین اتفاقی افتاد کودک باید نه بگوید.
بدن کودک فقط متعلق به خودش و اختیار بدنش فقط دست خودش است؛ نه هیچکس دیگر
به کودک یاد بدهید موقع حمام پدر و مادر و موقع درمان پزشک یا پرستار اجازه دارند به بدن او دست بزنند به شرط اینکه قبلا حتما از کودک اجازه بگیرند. در غیر این صورت هیچکس مجاز به چنین کاری نیست و کودک باید به هر کسی در این باره نه بگوید و به فرد مورد اعتمادش این موضوع را اطلاع دهد.
نه گفتن حق کودک است
نه گفتن را به کودک یاد بدهید. کودک حق نه گفتن دارد و باید به او یاد داد که این حق اوست و نباید از نه گفتن احساس خجالت یا ناراحتی کند. وقتی کودک نه گفتن را یاد بگیرد و آن را حق خود بداند، یاد میگیرد که اختیار بدن و احساساتش دست خودش است. بعنوان پدر و مادر گاهی شما مجبور میشوید که بر خلاف میل کودک رفتار کنید اما اگر کودک بتواند به اعضای خانواده نه بگوید یاد میگیرد که به دیگران هم نه بگوید. به کودک آموزش دهید به هر کس بخواهد با بدن او کاری کند نه بگوید و اصرار یا تطمیع یا هر روش دیگری نباید نه را عوض کند.
رازهای بد نباید راز بمانند
کودک باید یاد بگیرد درباره رازهایی که او را نارحت میکنند حرف بزند. به کودک باید یاد داد که بین راز خوب و بد تفاوت وجود دارد. رازهای خوب (مثلا خرید پنهانی هدیه) را میتوان مخفی نگه داشت اما رازهای بد را باید به فرد مورد اعتماد گفت. برای این کودک بتواند چنین کند باید اعتماد به نفس داشته باشد و این با زندگی در آسایش و امنیت حاصل میشود. بزرگترین ابزار کودکآزار مخفیکاری است؛ "این رازی بین من و تو است". کودک باید بداند هر رازی که ناراحتش میکند یا بر خلاف میلش است نباید راز باقی بماند.
کمک بخواه؛ همیشه کسی هست که کمک کند
اگر کودک احساس غم، نگرانی یا ترس میکند میتواند با بزرگسالی که به او اعتماد دارد این را در میان بگذارد. به کودک اطمینان خاطر بدهید که این احساسات منفی تقصیر او نیستند و بیان آنها هم برایشان دردسرساز نخواهد بود. مطرح کردن این ترسها و نگرانیها الزاما نباید فقط با پدر و مادر باشند، ممکن است این موضوعات با خواهر و برادر، دوست خانوادگی، معلم یا پزشک و روانشناس مطرح شوند.
پدوفیلی ( بچه بازی ) چیست؟
پدوفیلی یعنی اختلال روانی که مشخصه آن فانتزی یا عمل واقعی درگیر شدن در فعالیت جنسی با کودکان است. افراد پدوفیل فعالیت جنسی با کودکان را یا ترجیح میدهند و یا به طور منحصر به فرد از فعالیت جنسی با کودکان از همان جنس یا کودکان از جنس دیگر به هیجان جنسی و لذت بردن دستیابی پیدا میکنند.
رفتارهای جنسی دخیل در پدوفیلی طیف وسیعی از فعالیتهای ممکن را شامل میشود ولی آنها معمولا از استفاده از زور اجتناب میکنند تا بتوانند فعالیتهای خود را ادامه بدهند زیرا اگر مانعی سر راه آنها به وجود بیاید با خشونت و قتل کودک پایان خواهد یافت.
برخی از پدوفیلها رفتارهای خود را به افشای خود یا استمنا در مقابل کودک، و یا نوازش کردن یا لخت کردن کودک، اما بدون تماس جنسی محدود میکنند در حالی که دیگران کودک را به شرکت در رابطه جنسی و مقاربت تناسلی وادار میکنند.
پدوفیل میتواند پیر یا جوان، مرد یا زن باشد اگر چه اکثریت بزرگی از آنها مرد هستند. متاسفانه، برخی از آنها در حرفه ای فعالیت دارند که در آن آموزش و یا حفظ سلامت و رفاه کودکان و افراد جوان را به عهده دارند در حالی که دیگران با کودکان قربانی خود رابطه فامیلی و یا حتا ژنتیک دارند.
بسیاری از کارشناسان پدوفیلی را ناشی از عوامل روانی و نه از ویژگیهای بیولوژیک میدانند. بعضی از آنها فکر میکنند که پدوفیلی نتیجه مورد آزار جنسی قرار گرفته شدن، خود به عنوان یک کودک است اگر چه همه پدوفیلها خود به عنوان کودک مورد آزار جنسی قرار نداشتهاند.
بعضی دیگر از کارشناسان فکر میکنند که پدوفیلی از تعامل نامناسب و پاتولوژیک فرد با پدر و مادر خود در طول سالهای اولیه زندگی مشتق میشود.
چون قربانیان پدوفیلها کودکان هستند، پدوفیلها اغلب خدمات خود را به تیمهای ورزشی، مدارس و یا سازمانهای مذهبی یا مدنی که در ارتباط با کودکان هستند ارایه میکنند.
در برخی موارد، پدوفیلهایی که کودکان خانواده خود برای آنها جذاب هستند ممکن است کمک خود را به بستگان به عنوان پرستار کودک ارایه دهند. آنها متاسفانه اغلب مهارتهای بین فردی خوبی با بچهها دارند و به راحتی میتوانند اعتماد کودکان را به دست آورند.
افراد پدوفیل معمولا در دوران بلوغ به مشکل خود پی میبرند و فعالیت خود را در سنین میانسالی شروع میکنند. در ایالات متحده، حدود ۵۰ درصد از مردانی که برای پدوفیلی دستگیرشدهاند یا خود پدر هستند و یا حداقل ازدواج کرده بودهاند.
حقایق بیشتری که باید راجع به پدوفیلی بدانید:
30 درصد مردان آن را در دوران بلوغ تجربه می کنند
پدوفیل ها آشنا هستند هیچ گاه کودکتان را تنها با بزرگتر از خودش ( حتی پدربزرگ ، عمو و دایی ) رها نکنید.
پدوفیل ها اغلب متاهل هستند و بچه هم دارند پس به هیچ عنوان به کسی که خود پدر یا مادر است به عنوان شخص قابل اعتماد نگاه نکنید.
کودکان هیچ گاه تجاوزگر را رسوا نمی کنند از هر هشت کودک مورد تجاوز تنها یک کودک آزار جنسی را گزارش کرده است
اغلب پدوفیل ها بهره هوشی پایینی دارند .
دولت باید امکاناتی را فراهم کند تا از تمام بزرگسالانی که با کودکان سروکار دارند تست تمایلات جنسی بگیرد.
مشاوره در دوران دبیرستان در شناسایی پدوفیل ها کاملا موثر است
در نهایت وظیفه حفظ کودک در برابر پدوفیل ها برعهده والدین است بنابراین سهل انگاری نکنید و به امید این که کودکتان آزار جنسی را گزارش می دهد او را با هیچ آشنایی که بزرگتر از اوست تنها نگذارید.
لطفا این یادداشت را برای تمام کسانی که بچه دارند بفرستید.