هم اتاقی سرش توو گوشیشه و پویام داره کفشای جدیدش رو نشونم میده...
یهو بحث شبا نبودن هم اتاقی پیش میاد و منم خیلی جدی میگم:پویا،بپرس ببین این بی معرفت چرا شبا منو تنها میذاره ؟
انتظار دارم ازش بپرسه و بهم جواب بده ولی زل میزنه بهم و میگه تو که خودت یه تنه از عهده ی همه بر میای... به اندازه ی یه مرد مستقلی!
میگم بی شعور من جدی گفتم...
میخنده میگه به جان خودم منم جدی گفتم...