زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

اسب دوست داشتنی :)

جدیدا این اسبای باشگاه های اسب سواری یه کم عجیب نشدن! 


هر چند سابقه ی من توو این مورد قد انگشتای یه دستم نیس ولی خداییش اون اسب قبلیا اینقدر با ابهت نبودن! 


اول اینکه واقعا یه چهار پایه لازمه که تازه دستت به زینش برسه! 

یعنی اگه گردنش یه ذره بلندتر بود میگفتم این زرافه اس الکی جای اسب قالبش کردن! 


خیلی قشنگ اما فوق العاده قدش بلند بود! نمیدونم از چه نژادی بودن ولی واقعا قشنگ بودن :)


اسب و سگ حیوونای مورد علاقه ی منن :)


هیچی دیگه ترجیح دادم کلا فقط نظاره گر باشم :)

اسبایی که متعلق به خود باشگاه نبودن و صاحب داشتن و فقط اونجا ازشون نگهداری میشد ،از اسبای خود باشگاه قشنگ تر بودن... 

صاحباشون اسباشون رو از باشگاه بیرون آورده بودن و دقیقا کنار جاده پا به پای ماشینا سوار کاری میکردن :)