زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

اندر حال من زخمی است ز جنس بابونه...

به زخم دو روزِی روی دستم نگاه میکنم همه ی اون نگفته هام توی ذهنم میچرخه... 


زخمم میسوزه و کنج لبم یه تبسم جوون میگیره ، امیدی که امروز به قلبم تزریق شد ته دلم رو قرص تر کرد برای  جلوتر رفتن و باور چیزی که هیچکس مثل من واضح نمیبینتش،برای باور  ِ یه باور ... 


این درد در مقابل شیرینی این امید اصلاً به حساب نمیاد... 


*عنوان از ح-ن