بی وقفه غمگینم ....
در شالیزارِ گیسوانم
زنانِ برنجکار گیلکی میخوانند
در دستهایم کودکی
باد را وعده ی بادبادک میدهد
و پاهایم ... پاهایم هوس دارند
شوقی هماهنگ به رقصیدن
که به زندگی وزن میدهد
من اما .... بی وقفه غمگینم
در سینه ام
زنی غریب ، غروب کرده
زنی که حتی شالیزارِ گیسوانش ، لهجه داشت
زنی که از تلاطمِ پر شکوهِ زنانگی افتاده
غمگین مینویسد ...
#نیکى فیروز کوهی