زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

در سینه ام زنی‌ غریب ، غروب کرده


بی‌ وقفه غمگینم ....

در شالیزارِ گیسوانم

زنانِ برنجکار گیلکی می‌‌خوانند

در دست‌هایم کودکی

باد را وعده ی بادبادک می‌‌دهد

و پاهایم ... پاهایم هوس دارند

شوقی هماهنگ به رقصیدن

که به زندگی‌ وزن می‌‌دهد

من اما .... بی‌ وقفه غمگینم

در سینه ام

زنی‌ غریب ، غروب کرده

زنی‌ که حتی شالیزارِ گیسوانش ، لهجه داشت

زنی ‌ که از تلاطمِ پر شکوهِ زنانگی افتاده

غمگین می‌‌نویسد ...


 

#نیکى فیروز کوهی