زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...
زنانه ترین ناگفته های حوا

زنانه ترین ناگفته های حوا

زندگی مرا بارها و بارها درهم کوبید،اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید،این منم قهرمان خودم...

درد اجباری است، رنج کشیدن اختیاری است

یک بار که در اتاق هتلی در پاریس دراز کشیده بودم و روزنامه ی هرالدتریبون را می خواندم گزارشی ویژه درباره ی ماراتن نظرم را جلب کرد. با چند دونده ی معروف ماراتن مصاحبه کرده بودند و از آنان پرسیده بودند که در طول مسابقه چه مانترا، ورد یا عبارت خاصی به آنها انگیزه می دهد تا کار را دنبال کنند. به خود گفتم: چه پرسش جالبی! آن همه افکار متفاوت که در طول مسافت 42 کیلومتر و 195 متری ماراتن به ذهن دوندگان خطور می کرد حیرت زده ام کرد. آن حرف ها نشان می داد که یک مسابقه ی ماراتن چه مایه خسته کننده و فرساینده است. هر کس که مانترایی نداشت تا زیر لب زمزمه کند بی شک از پا در می آمد.

یکی از دوندگان از مانترایی سخن به میان آورده بود که از برادر بزرگ ترش، او هم دونده، شنیده بود و از ابتدای کار دوندگی آن را به کار بسته بود. مانترا این بود : " درد اجباری است، رنج کشیدن اختیاری است. " قضیه را می توان به این صورت مطرح کرد که آدم حین دویدن کم کم به فکر می افتد که " کار عذاب آوری است. دیگر نمی توانم ادامه بدهم." در آن صورت، بخش عذاب آور آن یک واقعیت اجتناب ناپذیر و قطعی است ولی ادامه دادن یا ندادن آن اختیاری است، و به خود دونده بستگی دارد که چه تصمیمی بگیرد. مهم ترین وجه ماراتن در همین نکته خلاصه می شود.



عنوان: از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم

نویسنده: هاروکی موراکامی

مترجم: مجتبی ویسی

ناشر: چشمه